دخترم بر تو مگر غیر از خرابه جا نبود
گوشه ویرانه جای بلبل زهرا نبود
جان بابا خوب شد بر ما یتیمان سر زدی
هیچکس در گوشه ویران به یاد ما نبود
خواب دیدم خواب اینکه مرده ام
خواب دیدم خسته و افسرده ام
روی من خروارها از خاک بود
وای قبر من چه وحشتناک بود
( ادامه در ادامه ی مطلب )
ادامه مطلب ...بنویسید مرا یار اباعبدالله * اولین بنده ی دربار اباعبدالله
منتظر مانده ی دیدار اباعبدالله * من کجا و سر بازار اباعبدالله
تا خدا هست خریدار اباعبدالله
ادامش رو از دست ندید !
هر نفسی که از پس نفس دیگری می گذرد ، نشان از گذر ثانیه ها دارد ،
احساس می کنی ؟ . . . تولدی دوباره . . . پروازی بلند . . . سلامی نو . . .
نفسی سبـــــــز . . . به سبزی غدیر دلها . . . دلهای بی قرار . . .
دل هایی پر شور . . . برای بیعت با علی . . . و امروز بیعت با وارث غدیر . . .
تازه بودن را لمس کن . . . با تمام وجودت عشق را استشمام کن ،
ولایت ؛ جانی دوباره می بخشد به پیکرهای بی احساس این زمانه . . .
نزدیک تر نزدیک تر و نزدیک تر از آنچه در ذهن داری ،
می رسد غدیر دلها و می شود امیر دلها !!!
ادامه مطلب ...این جمعه ی پاییزی هم گذشت . . .
از یاد برده ایم حتی " شایــــد ، بیایــــــــــد هــــــا ... "
دل ها چه بی حیا . . . فکرها چه بی هوا . . . از یاد برده ایم ، اشک های بی صدا !
در دل ها دگر ، آثار یار نیست . . . در دیده ها دگر ، شوق وصال نیست !!!
. . . .
زنـــــدگـی یعنی چه؟
شب آرامی بود
می روم در ایوان،
تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید ،هدیه اش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد ،
آمد آنجا لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد،
ادامه مطلب ...
بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها هجری و شمسی همه بی خورشیدند
سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است
فصلها را همه با فاصله ات سنجیدند
تو بیایی همه ثانیه و ساعتها
از همین روز
همین لحظه
همین دم
عیدند
زنـدگی در حاشیـه ...
دلم گرفته...دلم عجیب گرفته و هیچ چیز نه این دقایق خوشبو که روی شاخه نارنج میشود خاموش، نه این صداقت حرفی که درمیان دوبرگ این گل شب بوست...نه هیچ چیز، مرا ازهجوم خالی اطراف نمیرهاند و فکر میکنم که این ترنم موزون حزن تا به ابد، شنیده خواهد شد...
"سهراب سپهری"