پنجره ها کلافه اند از سنگینی نگاهم.......
منتظرم.......
اگر نمی آیی، پنجره ها را زجر ندهم چشم هایم به جهنم!
به خاطــر هیــچ کــس..
دست از ارزشهایت نکش..
چون زمانـی که اون فــرد از تــو دسـت بکشـد ..
تــــو می مانـی و یـک “مـن ” بـی ارزش…..!
شجاعت همیشه فریاد زدن نیست...
گاهی صدای آرامیست
که در انتهای روز میگوید:
"فردا دوباره تلاشخواهم کرد"
ای کسانی که ازکتاب هایتان به عنوان اشیائی دکوری استفاده کرده اید
اکنون فقط یک معجزه می تواند کارنامه شما را زیر و رو کند !
( ستاد ایجاد رعب و وحشت شب امتحان )
در ذهن من کلاغی می پرد
و در ذهن تو کبوتری
کلاغ و کبوتر بهانه است
هردو به پرواز فکر می کنیم...
این یک داستان واقعی است که در کشور ژاپن اتفاق افتاده است.
شخصی ، دیوار خانه اش را برای تغییر دکوراسیون خراب میکرد. (در خانه های ژاپنی،فضایی خالی بین دیوارهای چوبی قرار دارد).
این شخص در حین خراب کردن دیوار، در فضای بین آن، مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش کوفته شده است. دلش سوخت ولی به یکباره کنجکاو شد! وقتی میخ را بررسی کرد، متعجب شد. این میخ تقریبا دو سال پیش، زمانی که این خانه ساخته می شد ، کوبیده شده است! چه اتفاقی افتاده است؟!
بقیـــــه شو حتماً ببینید...!
ادامه مطلب ...دلم گرفته...دلم عجیب گرفته و هیچ چیز نه این دقایق خوشبو که روی شاخه نارنج میشود خاموش، نه این صداقت حرفی که درمیان دوبرگ این گل شب بوست...نه هیچ چیز، مرا ازهجوم خالی اطراف نمیرهاند و فکر میکنم که این ترنم موزون حزن تا به ابد، شنیده خواهد شد...
"سهراب سپهری"
نمی توان برگشت و آغاز خوبی داشت
اما می توان ادامه داد و پایان خوبی داشت
بگذار سرنوشت هر راهی که می خواهد برود
راه من جداست
بگذار این ابرها تا می توانند ببارند
چتر من خداست
ما را از کودکی به جدایی ها عادت داده اند
جایی که
روی تخته سیاهمان نوشتند:
خوب ها --------------------------- بدها
گاهی گمان نمیکنی و می شود
گاهی نمی شود که نمی شود
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود
گاهی گدای گدایی و بخت با تو نیست
گاه تمام شهر گدای تو می شود.