دلم برای مردم شهر می سوزد اقاجان
بوق ماشین ها و صدای دهل و ساز کرشان کرده است
اقاجان دیگر انتظار نداشته باش مردم صدای هل من ناصرت را بشنوند
اقا جان مردم شنوایی را از دست داده اند
صدای کودکان بی دفاع سوریه را نمی شنوند
انتظار زیا دیست که صدای تو را بشنوند
اقا جان دعا کنید که هر چه زود تر نسل دشمنان انسان ها منقرض بشود
دعا کنید اقا جان....
ما را دل از کشاکش دنیا شکسته است
این کشتی از تلاطم دریا شکسته است
تنها ننالم از غم ایام و جور یار
باشد مرا دلی و ز صد جا شکسته است
داستان زیبای کار آموز
وقتی چند لحظه پیش از شروع پرده ی اول ,ستاره ی نمایش افتاد و مرد ,کارگردان گفت :((نمایش باید اجرا شود ))
امشب به جای بازیگر کار آموز ستاره ی نمایش باید نمایش باید نقش نعش را بازی کند.
بازی گر کار آموز به سرعت تغییر لباس داد .اجرای او عالی بود . ستاره آخرین نقشش را بی نقص بازی کرد .
بازیگر کار آموز موقع تعظیم در بابر طوفانی از کف زدن های پرشور ,سرنگی را که در جیب داشت, لمس کرد .
کتاب زندگیتان را فقط به روی اندکی بگشایید .
چون در این دنیا افراد اندکی هستند که درک فصل ها برایشان اهمیت دارد.
مابقی فقط کنجکاوند که بدانند.
از پنجره ای که نیست
نگاه ام را
پرت می کنم
کف خیابانی که اگر بود
حافظ ِ راز ِ قدم های ما می شد ..
قدم هایی که نیست ..
انتظار
طعم ِ دودلی می دهد،
حس ِ مبهم ِ حضوری
که نیامده
رفته است ..!
حتماً به گوشتون خورده که از علائم آخر الزمان سخت شدن تشخیص دختر و پسر از همدیگه ست. علامتی که توی مملکت خودمون هم دیده میشه، چه برسه به کشورهای دیگه ...!
گناه مورد نظر یافت نشد...
این گناه ممکن است به علت ستار العیوب بودن خداوند یکتا حذف شده باشد
لطفا از تکرار مجدد آن بپرهیزید "
بی تو گفتم که می توانم زیست
سادگی کردم این میسّر نیست
آن شب تلخ رفتنت تا صبح
چشم آیینه بود و من که گریست
در تو تا شور خنده ها خشکید
در من این رود گریه ها جاری است
پشت پرچین سبز چشمانت
راز آن گریه های مبهم چیست
آن چه از تو برای من مانده است
چشم هایی همیشه بارانی ست
خسته ام اما مردم
مرد گریه نمی کند
قدم می زند
قلبش سنگ نیست
با ابر بهار هم دردی می کند.....