دانشجویان مدیریت ارومیه
فرهیختـــگان امروز ؛ مدیـــران فردادانشجویان مدیریت ارومیه
فرهیختـــگان امروز ؛ مدیـــران فرداغروب پاییزه
غروب پاییزه
دلم غم انگیزه
چشم فلک نم نم
اشکاشو می ریزه
چشم فلک نم
نم
اشکاشو می ریزه
ادامه مطلب ...دانلود خلاصه ی کتاب بازاریابی و مدیریت بازار
با سلام به دوستان گلم
خلاصه ی کتاب بازاریابی و مدیریت بازار
خدارو شکر...!!
سلامتی کودک معلولی...
که گفت خوشحالم که هرکسی که منو میبینه...
فقط و فقط یک جمله میگوید :
باز هم درگیرِ مشقی دیگرم
باز هم درگیرِ مشقی دیگرم
امشب از هرشب ببین! عاشق ترم!
امشب از هر شب تو زیباتر شدی
در خیالاتم اهوراتر شدی!
یک سوال بی جواب
کودکی کنجکاو می پرسد:
ایها الناس ، عشق یعنی چه؟
دختری گفت: اولش رویا
آخرش بازی است و بازیچه
روز دانشجو
16 آذر سال 1332 نمایانگر روح استکبار ستیزی ، استقلال خواهی ، عدالت طلبی و آزادی خواهی دانشجویان ایران در پرتو اسلام عزیز است. شاید آن روز که سنگ فرش های دانشکده فنی دانشگاه تهران به خون سه شهید دانشجو رنگین شد، سردمداران استکبار جهانی و در رأس آن آمریکای جنایتکار، گمان نمی کردند که این روز نقطه آغازین جنبشی خواهد بود که از قلب آن چمران ها ، علم الهدی ها ، باکری ها و ... به پا خواهند خواست و هیمنه پوشالین امپراطوری شرق و غرب را در هم خواهند شکست.
روز دانشجو را به تمام دانشجویان عزیز مبارک باد
عشق چیست ؟
با سلام به دوستان خوب و مهربونم امیدوارم حالتون خوب باشه و زندگی به کام .چند روز پیش داشتم کتابی رو می خوندم که داستان های کوتاهی داشت از چند تاداستانش خوشم اومد گفتم واسه شما هم شاید جالب باشه واسه همین این داستان رو تو وب قرار دادم.
اولین داستان اسمش اینه عشق چیست ؟
استاد ادبیات با نگاهی مطمئن به دانشجویان گفت :عشق چیست ؟
کلاس در همهمه ای فرو رفت و هرکس از گوشه ای چیزی می گفت سپس از آنها خواست نظرات خود را بر روی کاغذ بنویسند و به او تحویل دهند
ادامه مطلب ...
و ... .همـه دسـت زدند !!!
فیلـم سینمایی نبود
تـئاتـر هـم نبـود...
روز هـایِ زندگی مـن بـود که
در حسـرت آمدنت گـذشـت !
مـن بـاختـم اخـر بازی
و ... .همـه دسـت زدند !!!
عادت …
عادت کرده ام کوتاه بنویسم کوتاه بخونم کوتاه حرف بزنم کوتاه نفس بکشم تازگی ها دارم عادت می کنم کوتاه زندگی می کنم یا شاید کوتاه بمیرم نمی دانم فقط عادت …
تنها
وسط کوچه مانده ام تنها
با من انگار کوچه ها قهرند
آی بن بست های تو در تو !
دوستانم کجای این شهر ند...؟
شاعر که گریه کرد غزل هم درست شد
سلام
کم کم داریم به ماه محرم نزدیک میشیم گفتم یه شعر بزارم
چیزی شبیه خیمه و پرچم درست شد
اشکی چکید بر تن ماه از دو چشم عشقزهرا گریست ، ماه محرم درست شد
زهرا که گریه کرد خدا هم، غم آفریداز آن به بعد واژه ماتم درست شد
مثل رسولِ ترک ، دل پر خطای منآمد درون هیئت و کم کم درست شد
آدم که گفت نام تو را گریه اش گرفتپس کار و بار حضرت آدم درست شد ....
هر کس که گفت : دشمن خونی حیدرمهر بار واژه ی "به جهنم" درست شد