دانشجویان مدیریت ارومیه

دانشجویان مدیریت ارومیه

فرهیختـــگان امروز ؛ مدیـــران فردا
دانشجویان مدیریت ارومیه

دانشجویان مدیریت ارومیه

فرهیختـــگان امروز ؛ مدیـــران فردا

شانس...

خوشبخت اگر خار بکارد /

از بخت خوشش لاله و ریحانه در آید /

بدبخت اگر مسجدی از آینه سازد /

یا سقف فرو ریزد و یا قبله کج آید .

نامه ی یک متهم

 

 شاکی پرونده سلام ، درسته من متهمم
حتی برای متهم شدن پیش تو هم کمم
چه ذوقی کردم ، شنیدم گفتی شکایت می کنی
اما دلم گرفت که گفتی ، منو اذیت می کنی
من تو رو اذیت می کنیم ، منی که می میرم برات
منی که تندی می شکنم زیر تولد نگات

ادامه مطلب ...

برای دوستان...

هیچکس اشکی برای ما نریخت ،

هر که با ما بود از ما میگریخت ،

چند روزیست که حالم دیدنیست ،

حال من از این و از آن پرسیدنیست ،

گاه بر روی زمین زل میزنم ،

گاه بر حافظ تفعل میزنم ،

حافظ دیوانه فالم را گرفت ،

یک غزل آمد که حالم را گرفت ،

ما ز یاران چشم یاری داشتیم ،

خود غلط بود آنچه میپنداشتیم .

تنهایی

روزی میــرسَد
بـــی هیــــچ خَبـــَـــری
بــآ کولـــــه بــــآر تَنهـــآییـَم
دَر جـــآده هــآی بـی انتهــــآی ایـن دنیــآی عَجیـــــب
رآه خــــوآهم افتـــــآد
مَـــن کـــه غَریبـــــم
چـــه فَــــرقی دآرد کجـــــآی ایـــن دنیــــــآ بـآشــــم
همــه جــــآی جهــــآن تنهـــــآیی بــــآ مَـــن است…
تنها فقط درد نیست واقعیت است

ادامه مطلب ...

عروس جشن امشب کیست؟

 فلک کور است ، دلم شوریده در شور است

صدای خنده و آواز می آید . زکوی دلبرم امشب صدای ساز می آید

دلم بی وقفه می لرزد. نمی دانم چرا تنگ است و می ترسد؟

قدم لرزان به سوی کوچه می آیم

دو دستم را به روی یکدیگر با حرص می سایم

خدایا ترس من از چیست؟

عروس جشن امشب کیست؟

ادامه مطلب ...

بی خبر...

دوست دارم بروم ، سربه سرم نگـــذارید

گریه ام را به حســاب سفرم نگـــذارید

دوست دارم که به پابوسی باران بروم

آسمان گفته: که پا روی پرم نگـــذارید 

این قدر داغ جنون بر جگرم نگـــذارید  

چشمی آبی تر از آیینه گرفتارم کرد

بس کنید این همه دل دور و برم نگذارید 

آخرین حرف من این است ، زمینی نشوید 

فقط از حال زمین بی خبرم نگــذارید 

از شخصیت های کارتونی قدیمی چه خبر؟

عاقبت کارتونهایی که دوستشان داشتیم و پر از خاطره هستن و جزئی از دوران

کودکی ماست حالا میخایم ازشون بهتون خبر بدیم و بگیم در چه حالی هستند 

ادامه مطلب ...

گریه می کنم...

دلتــ♥ کــہ گرفتــہ باشـد

صداـے ترانـہ کـہ هیـچ

بــا صداـے دسـتــــ فروش دوره گــــرد همـ گریــ♥ـــہ میکنـــــے (!) 

من افتاب گردانم

 

 

 

من افتاب گردانم 

 من این را برای او می نویسم  

بانو سلام...!!!  

...

ادامه مطلب ...

شیر نر عاشق آهو...

شیر نری دلباخته‏ی آهوی ماده شد.

شیر نگران معشوق بود و می‏ترسید بوسیله‏ حیوانات دیگر دریده شود.
از دور مواظبش بود…
پس چشم از آهو برنداشت تا یک بار که از دور او را می نگریست،
شیری را دید که به آهو حمله کرد. فوری از جا پرید و جلو آمد.
دید ماده شیری است. چقدر زیبا بود، ...

گردنی مانند مخمل سرخ و بدنی زیبا و طناز داشت.
با خود گفت: حتما گرسنه است. همان جا ایستاد و مجذوب زیبایی ماده شیر شد.
و هرگز ندید و هرگز نفهمید که آهو خورده شد…
نتیجه اخلاقی : هیچ وقت به امید معشوقتون نباشید !! و در دنیا رو سه  چیز حساب نکنید اولی خوشگلی تون دومی معشوقتون و سومی را یادم رفت. اها اینکه تو یاد کسی بمونید وقتی لازمه .... 

حافظ در عصر جدید(طنز)


نیمه شب پریشب گشتم دچار کابوس

دیدم به خواب حافط توی صف اتوبوس

گفتم : سلام حافظ ، گفتا : علیک جانم

گفتم : کجا روی ؟ گفت : والله خود ندانم

گفتم : بگیر فالی گفتا : نمانده حالی

گفتم : چگونه ای ؟ گفت : در بند بی خیالی

گفتم : که تازه تازه شعر و غزل چه داری ؟

گفتا : که می سرایم شعر سپید باری

گفتم : ز دولت عشق ، گفتا : کودتا شد 

...... 

حتما بخونید..

ادامه مطلب ...

هرگز نخواب کوروش

 

هرگز نخواب کوروش

دارا جهان ندارد                   
ســـــارا زبان ندارد
بابا ستاره ای در                   
هفت آسمان ندارد!

ادامه مطلب ...