دانشجویان مدیریت ارومیه

دانشجویان مدیریت ارومیه

فرهیختـــگان امروز ؛ مدیـــران فردا
دانشجویان مدیریت ارومیه

دانشجویان مدیریت ارومیه

فرهیختـــگان امروز ؛ مدیـــران فردا

من دیگر بازی نمیکنم!!!

 

 

 

 

روحم میخواهد برود یک گوشه بنشیند پشتش را بکند به دنیا پاهایش را بغل کند و بلند بلند بگوید: من دیگر بازی نمیکنم...!!!

وقتی دیر میرسی سر کلاس و استاد نمی زاره

استاد :کجا داری میری موجود خبیص . 

دانشجو :استاد با اجازه می خواستم برم بیرون 

استاد :لازم نکرده مغز فندقی  

دانشجو : استاد چرا اخه !!!! 

استاد : تا با تیپا ننداختمت بیرون بشین سر جات
دانشجو : چشم استاد.... 

دانلود جزوه ی روش تحقیق

سلام به دوستان خوبم  

امیدوارم خوب باشید  

امروز می خوام واستون جزوه ی روش تحقیق رو بزارم  

امیدوارم به دردتون بخوره  

دانلود جزوه ی روش تحقیق 

هر اندازه که بتوانی

متن حکایت

روزی تصمیم گرفتم که دیگر همه چیز را رها کنم. شغلم ‏را، دوستانم را، زندگی ام را! 

به جنگلی رفتم تا برای آخرین بار با خدا ‏صحبت کنم. به خدا گفتم: «آیا می‏ توانی دلیلی برای ادامه زندگی برایم بیاوری؟»


 

ادامه مطلب ...

پیرمرد ثروتمند


مرد ثروتمند بدون فرزندی بود که به پایان زندگی‌اش رسیده بود،کاغذ و قلمی برداشت تا وصیتنامه خود را بنویسد:


ادامه مطلب ...

مراحل زندگی پسرا...! ! !

مراحل زندگی پسرها به 10 دوره تقسیم میشه، که شامل مراحل زیره :

 

شش سال اول زندگی:

- گریه نکن
- شیطونی نکن
- دست تو دماغت نکن
- تو شلوارت پی پی نکن
- مامانت رو اذیت نکن
- روی دیوار نقاشی نکن
- انگشتت رو تو پریز برق نکن
- شب ها تو جات جیش نکن
- با اون پسر بی تربیته بازی نکن
- اسباب بازی ها رو تو دهنت نکن


دوره دبستان:

- موقع رفتن به مدرسه دیر نکن
- پات رو تو جامیزی نکن
- ورق های دفترت رو پاره نکن

ادامه مطلب ...

مدافع ولایت


یا فاطمه بعد از نبى ، غمخانه شد کاشانه ات

                                                                       چون شمع گریان سوختى اى عالمى پروانه ات

چون خصم دون شد حمله ور، خود آمدى درپشت در

                                                                       زین رَه کُند شرمى مگر، آن دشمن دیوانه ات

با ناله اى خیر النّساء گفتى که اى فضّه بیا

                                                                       آندم که افتادى زپا، در آستان خانه ات

گشتى تو قربان على ، در حفظ جان آن ولى

                                                                       کردى دفاع مشکلى ، با محسن دُر دانه ات

آزرده و دامن کشان ، رفتى و جسمت درفشان

                                                                       قبر نهانت یک نشان از مرگ مظلومانه ات


منبــــــــع : سایت امامتی هارون

ادامه مطلب ...

عشق اهلی...

/گرچه عشق اهلی ایچر باده نی جان ساغلیغنا /

/ایچیرم جام شرابی یارادان ساغلیغنا /

/ایچیرم سل ده سارا داغدا چوبان ساغلیغنا /

/ایچیرم مین گول ایچینده بیر تیکان ساغلیغنا /

/ جوانی آیریلیق آخرده قوجالدار بیلیرم /

/ایچیرم بیر قوجا شیکلینده جوان ساغلیغنا. / 

تقدیم به تمام اذری زبان های  ♥ 

احتـــــــرام به همه !


من دانشجوى سال دوم بودم.. یک روز سر جلسه امتحان وقتى چشمم به سوال آخر
افتاد، خنده‌ام گرفت. فکر کردم استاد حتماً قصد شوخى کردن داشته است.
سوال این بود: «نام کوچک زنى که محوطه دانشکده را نظافت می‌کند چیست؟

ادامه مطلب ...

تسبیحات حضرت زهرا (س)


امام صادق علیه السّلام فرمودند :
اى اباهارون! ما بچه هاى خود را همان طور که به نماز امر مى کنیم ، به تسبیح حضرت فاطمه (علیهاالسلام)
 نیز امر مى کنیم تو نیز بر آن مداومت کن، زیرا بنده شقى (و بدبخت معنوى) بدان پاى بند نمى شود.
فروع کافى ، کتاب الصلاة ص 343، ح 13.
بیایید با خواندن تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها بعد از هر نماز اقتدا به صاحب الزمان علیه السلام کنیم.

عاشـق....

غـروبـا میون هــفته بر سـر قـبر یه عاشـق

    یـه جوون مـیاد مـیزاره گـلای سـرخ شـقایـق

        بی صـدا میشکنه بغضش روی سـنـگ قبـر دلدار

             اشک میریزه از دو چـشـمش مثل بارون وقت دیدار 

ادامه مطلب ...

لقمان وپسرش...


روزی لقمان به پسرش گفت: امروز به تو 3 پند می دهم که کامروا شوی.
اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!
دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی!
سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی!!!

پسر گفت:ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟!!

ادامه مطلب ...

تصاویر متحرک خنده دار


در ادامه ی مطالب دو تا عکس دیگه هم هست خواستی برو ببین !

ادامه مطلب ...

دوستت دارم. . .

زن و شوهر جوانی سوار بر موتور سیکلت در دل شب میراندند. . . 

آنها از صمیم قلب یکدیگر را دوست داشتند. 

زن جوان: یواش تر برو من میترسم! 

مرد جوان: نه، اینجوری خیلی بهتره! 

زن جوان: خواهش میکنم، من خیلی میترسم! 

مرد جوان: خب، اما اول باید بگی دوستم داری. . . 

زن جوان: دوســــتــت دارم، حالا میشه یواش تر برونی؟! 

مرد جوان: منو محکم بگیر. . . 


ادامه مطلب ...

نتایج نظرسنجی "اولین عـــــــــــیدی"


نتایج نظرسنجی "اولین عـــــــــــیدی"