هیچ کس نمی تواند تشخیص دهــد
کسی که شانه هــایش تکــان می خورد
می خنــدد یا گریـــه می کند
ما از دور خوشیم
اما از نزدیک
سیل اشک ، امان مان را بریده است ...
ته دل هرکس یه آرزوی بزرگ بود که در عین سادگی هرگز
برآورده نشده بود...
جارو میخواست یکبار هم که شده خودشو تمیز کنه...
آینه میخواست
خودشو ببینه...
دوربین عکاسی آرزو داشت کسی یکبار از اون هم عکس بندازه...
لغتنامه میخواست معنی خودش رو بفهمه...
و من....!!!!!