دانشجویان مدیریت ارومیه

فرهیختـــگان امروز ؛ مدیـــران فردا

دانشجویان مدیریت ارومیه

فرهیختـــگان امروز ؛ مدیـــران فردا

قلب تو کجاست؟

رابرت داوینسن زو قهرمان مشهور ورزش گلف آرزانتین زمانی که در یک مسابقه موفق شد مبلغ زیادی پول برنده شد. در پایان مراسم زنی به سوی او دوید و با تضرع و التماس از او خواست تا پولی به او بدهد تا بتواند کودکش را از مرگ نجات دهد.

زن گفت که او هیچ هزینه ای برای درمان پسرش ندارد و اگر رابرت به او کمک نکند او میمیرد. قهرمان گلف دریغ نکرد و بلافاصله تمام پولی را که برنده شده بود به زن بخشید.

هفته ها بعد یکی از مقامات رسمی انجمن گلف به او گفت: که ای رابرت ساده لوح!!! خبرهای تازه برایت دارم آن زنی که از تو پول خواسته بود اصلا بچه ی مریض ندارد حتی ازدواج هم نکرده و او تو را فریب داده دوست من!

رابرت با خوشحالی جواب داد:

.

.

.

خدا را شکر . . . پس هیچ بچه ای در حال جان دادن نبوده است. این که خیلی عالی است!

من کیستم ؟

من کیستم ؟

من از دنیای تنهایی

من از دردم

من آن معنای طوفانی ترین دریای یک مردم

من از آئینه ها فرصت

برای دیدن لبخند می خواهم .... 

ادامه مطلب ...

همه تنهاییم...

هی کافه چی !

میزهایت را تک نفره کن ....

نمی بینی ؟! همــــــه تنهاییـــــــــــــــم 

بیچاره ماهی!

 

ماهیگیر دلش سوخت. . . 

اینبار ماهی بود که از تنهایی قلاب را رها نمیکرد!!!

حرف های دل تنگی

حوصله ترکم کرده است 
در این شلوغی رابطه ها
تنها یک چیز به چشم میخورد
انزوا انزوا انزوا ...
روز های تکرار
شب های بیقراری
افکار حبس شده
لحظات دشواری ست
هبوط در خویشتن...
ادامه مطلب ...

من آرامم. . . !

من خوبم ....من آرامم......من قول داده ام
فقط کمی
بی حوصله ام
آسمان روی سرم سنگینی میکند
روزهایم کش امده
هر چه خودم را به کوچه بی خیالی میزنم
باز سر از کوچه دلتنگی در میاورم
روزها تمام ابرهای اندوه در چشمان منند ولی نمی بارند
چون
من خوبم ....من آرامم......من قول داده ام
تمام خنده هایم را نذر کرده ام که گریه ام نگیرد
اما شبها....

*آموختم که ....


چه آموختم ؟!

*آموختم که : زندگی سخت دشوار است – اما من از او سخت ترم !

*آموختم... که : فرصتها هیچگاه از بین نمیروند – بلکه شخص دیگری

فرصت از دست رفته را تصاحب میکند !


ادامه مطلب ...

پسته ی لال!

از آجیل سفره ی عیــد چند پســته لال مانده است آن ها کـه لب گشـودند خورده شـدند!آن ها کـه لال مانـده اند میشـکنند!دندان سـاز راست می گفت پـسته ی لال سکـوتش دندان شکـن است.....
(
حســین پناهی)

من دیگر بازی نمیکنم!!!

 

 

 

 

روحم میخواهد برود یک گوشه بنشیند پشتش را بکند به دنیا پاهایش را بغل کند و بلند بلند بگوید: من دیگر بازی نمیکنم...!!!

یک دقیقه سکوت!!

یک دقیقه سکوت!

به خاطر تمام آرزوهایی که در حد یک فکر کودکانه باقی ماندند!
به خاطر امید هایی که به نا امیدی مبدل شدند
به خاطر شب هایی که با اندوه سپری کردیم!
به خاطر قلبی که زیر پای کسانی که دوستشان داشتیم له شد!
به خاطر چشمانیکه همیشه بارانی ماندند!
...
ادامه مطلب ...

آدمای دلتنگ


آدمای دلتنگ …

وقتایی که خیلی بهشون خوش میگذره و میخندن یهو سرشون رو برمیگردونن اونوری …

یکم ثابت میشن ؛ یواش یواش چشماشون پر اشک میشه …

«عشق ساختگی»

«عشق ساختگی»



قدرتمندان عشق را ساختند، تا دیگران استفاده کنند
ضعیفان عشق را ساختند، تا ظلم بالاسری ها را تحمل کنند
اغنیا عشق را ساختند، تا فقرا محتاج بمانند
فقرا عشق را ساختند، تا زنده بمانند
عاقلان عشق را ساختند، تا دیوانگان را با آن خطاب کنند
دیوانگان عشق را ساختند، تا عاقلان را مسخره کنند
پسرها عشق را ساختند، تا سرپوش هوس هایشان کنند
دخترها عشق را ساختند، تا آن را برای خود قفس کنند
و انسان ها عشق را ساختند، تا وجه تمایزی با حیوان کنند

برای هم دعـــا کنیـــم !

برای هم دعـــا کنیـــم !

دخترک گل فروش . . .

 

 

 

تنها کسی که اگر روز عید 

با یک شاخه گل به خانه برود موءاخذه میشود دخترک گل فروش سر چهار راه است . . . !!!!!

مرگ ....

برسنگ مزارم بنویسید آشفته دلی خفته دراین خلوت خاموش …
او زاده ی غــم بـود کـه از خــاطــر دوستـــان گشــت فراموش …