بسم الله الرحمن الرحیم
خوب دیگه تصمیم گرفتم قلم به دست بگیرم ؛ نه ، ن ، نه ؛ کیبورد به زیر دست بذارم و چند خطی در این روز به یادگار بنویسم .
به قول گفتنی :
می نویسم یادگاری تا بماند روزگاری
گر نباشم روزگاری این بماند یادگاری
خدا یا شکــــــــر ، واقعاً می گم ها دوستــــان ، واقعاً خدایا شکرت !
خدایــــا امروز رو به نام ما دانشجوها نهادنــــد ،
چند خواسته ی ساده و بی آلایش را می نویسم برای همه ی دانشجویان ، برای همه ی دختران و پسران دانشجو ، برای دانشجویان مدیریت ، بخصوص برای هم کلاسی ها ، بخصوص برای بچه های مهربون وبلاگ دانشجویان مدیریت ارومیه و مخاطب های بی نظیر و فهیمش ؛خدای خوب و مهربون خدایی، هوای ما دانشجوهارو داشته باش ، همه ی بچه های مدیریت ارومیه رو عاقبت بخیـــر کن و به آرزوهاشون اگه به صلاحشون هست برسونشون !!!
صفاتی همچون ؛ انسانیّت ، صمیمیّت ، محبّت ، رفاقت ، عفّت ، حیا و غیرت رو بین دانشجوها افزایش بده .
خدایا بعضی از هم کلاسی ها و بچه های مدیریت(اعم از وروردی های 89-90-91-92 ) که از اول مزدوج بودند و بعضی ها دیگه که بعد از اومدن به دانشگاه مزدوج شدند چه از پسرها و چه از دخترها با اینکه شامی یا ناهاری به ما نرسید و البته بهتره بگم دریغ از شیرینی که به ما نرسید از امر خیرشون ولی ایشاالله که خوشبخت بشند و یه روزی لپ نوه هاشون رو گاز بگیرند ،
دوستان مجرد اعتراض نکنید نوبت شماست ، بله خدایا می بینی که کم مونده خفم کنن خلاصه ایناهم آرزو دارند دیگه واسه همه پسرهای (تبصره : مدیریت 90-91-92 که مخاطب وبلاگ اند و دیگر مخاطبان وبلاگ یا عضو وبلاگ اند) مجرد دسته ی گل و آآآآآآآقــــا و خوب و اصن 20 ، عالی دیگه چی بگم آخه . . . قسمت کن ایشاالله به زودی لپ خانومشوووووو... نه ، اهم ، اهمن ، چیز لپ بچشون رو گاز بگیرند و یه زندگی خوب داشته باشند .
بله تموم شد دیگه . . .
بله ؟
چیزی شده ...؟؟؟
کسی از قلم افتاده ؟؟؟
داداشم که بابا هنوز کوچولوه مونده به این حرفهاش هنوز !!!
دخترا ، آهان خواهر ندارم که ...
چی ؟؟؟ آهـــــــــــــان ببخشید من پوزش می طلبم اصن مگه میشه فراموش کرد بله دختر خانوم ها البته با تبصره ی قبلی اصن لغات در بیان فضایل و خوبی های این ها عاجزانــــــــــد ، ایشاالله به حق 14 معصوم خوشبخت بشنـــــد و به زودی لپـــــ (عمراً دیگه اشتباه کنم بله) ـــــپ نی نی شون رو محکم گاز بگیــــــرند ، جان ؟ از دلشون نمیاد ، عجب خوب اشکالی نداره بوس کنند !
و همه ی دوستان ایشاالله در پناه مهربون ترین پدر دنیـــــــــا و تحت عنایات و توجهاتش به دور از غم و غصه و در اوج پیروزی و نشاط زندگی کنند و موفق باشند !
دوست داشتم از احساس "آرامش" و خیلی چیزهای دیگه هم بنویسم براتون ولی الآن دیگه ذهنم قفل کرد ایشاالله یه فرصت دیگه و یه متون دیگه ...!
خوب دوستان هم کاغذ دادند دستم می گن وقتت تموم شده من که رفتم دیگه پشت تیریبون اصن یه حسی داره آدم نمی تونه بیاد پایین بذارید 2 تا هم نصیحت پدرانه که نمیشه گفت ، برادرانه شاید بهتر باشه ، نصیحتم که الآن متأسفانه تو بورس نیست بگیم تجربه ؛ پس این دو تا تجربه ی برادرانه تقدیم به همه ی خواهران و برادران گلم :
1 – همیشه واسه سلامتی و ظهور امام مهدی دعا کنید و صدقه بدید حتی 50 تومن در روز اگه زیاده 25 تومن در روز ولی این امام مهربون رو فراموش نکنید .
2 – شما رو به صبر توصیــــــــه می کنم در زندگی ، صبـــــــــــر ، صبـــــــر ، صبـــــر ، صبــر . . .
اگه چشماتون خسته شد اشکالی نداره انگشتای منم خسته شده . . .
از اینکه این متن رو خوندید ممنونم ، و همیشه آخر نوشته هام دوست دارم بگم : باز هم خواهم نوشت ولی کی نمی دانم ، پس منتظر باشیـــــــد ...
در پناه مهربون ترین پدر دنیا باشید ، یاعلی .
تبصره : متن رو هرطوری دوست دارید بخونید ولی حق ندارید حتی یه جمله اش رو با تمسخر بخونید هیچ جاییش رو با لحن تمسخر ننوشتم خدایی ، بعضی جاها شوخی کردم ولی تمسخر عمراً .
قلـــــــــــم : علیـــــــــرضا
نوشته هایی دیگر از علیــــــــــرضا :1
متن قشنگی بود.
به نکته ی خیلی خوبی هم اشاره کردین واقعا باید تو زندگی خیلی صبور بود.فقط صبر صبر صبر...!
منم به نوبه ی خودم آرزوی موفقیت وخوشبختی میکنم به تمامیه دوستان عزیز انشاالله که سربلندوپیروز باشن!