باور اینکه بیگانهها به اعماق اقیانوس هم رفتوآمد داشته و این طرح عجیب را خلق کرده باشند، ساده نیست؛ اما فکر میکنید چه موجود زمینی توانسته این سازه زیبای را که قطر آن به 2 متر میرسد، خلق کند و از ساخت آن چه هدفی داشته است؟
به گزارش نشنال جئوگرافیک، غواصان اولینبار حدود 20 سال پیش با این دوایر متحدالمرکز مرموز در نزدیکی جزیرهای در ژاپن آشنا شدند؛ اما تا به حال کسی نمیدانست معمار هنرمندی که این سازههای زیردریایی را درست میکند،چیست.
مردم میگویند :
آدم های خوب را پیدا کنید و بدها را رها...
اما باید اینگونه باشد :
خوبی را در آدم ها پیدا کنید
و بدی آنها را نادیده بگیرید...
چون هیچکس کامل نیست...
داستان زیبای کار آموز
وقتی چند لحظه پیش از شروع پرده ی اول ,ستاره ی نمایش افتاد و مرد ,کارگردان گفت :((نمایش باید اجرا شود ))
امشب به جای بازیگر کار آموز ستاره ی نمایش باید نمایش باید نقش نعش را بازی کند.
بازی گر کار آموز به سرعت تغییر لباس داد .اجرای او عالی بود . ستاره آخرین نقشش را بی نقص بازی کرد .
بازیگر کار آموز موقع تعظیم در بابر طوفانی از کف زدن های پرشور ,سرنگی را که در جیب داشت, لمس کرد .
به دشواری می توان دانست که مایل به رفتن هستیم یا نه
زیرا چنان خواب آلوده ایم که نمی فهمیم ناشناخته ها از شناخته ها تا چه پایه برتر هستند
و این است برزخ ما
مرد ثروتمندی مباشر خود را برای سرکشی اوضاع فرستاده بود. پس از مراجعه پرسید:
-جرج از خانه چه خبر؟
-خبر خوشی ندارم قربان سگ شما مرد.
-سگ بیچاره!! پس او مرد. چه چیز باعث مرگ او شد؟
-پرخوری قربان!
-پرخوری؟ مگه چه غذایی به او دادید که تا این اندازه دوست داشت؟
-گوشت اسب قربان و همین باعث مرگش شد.
-این همه گوشت اسب از کجا آوردید؟
داستان کوتاهی در کاربرد هوش مدیریتی در مسائل پیش پا افتاده زندگی روزمره...
یک پیرمرد بازنشسته، خانه جدیدی در نزدیکی یک مدرسه خرید. یکی دو هفته اول همه چیز به خوبی و در آرامش پیش میرفت تا این که مدرسه ها باز شد. در اولین روز مدرسه، پس از تعطیلی کلاسها سه تا پسر بچه در خیابان راه افتادند و در حالی که بلند، بلند با هم حرف می زدند، هر چیزی را که در خیابان افتاده بود شوت میکردند و سر و صدای عجیبی راه انداختند. این کار هر روز تکرار می شد و آسایش پیرمرد کاملاً مختل شده بود. این بود که تصمیم گرفت کاری بکند.
ادامه مطلب ...
چنان زندگی کن که کسانی که تو را می شناسند، اما خدا را نمی شناسند، بواسطه
آشنایی با تو، با خدا آشنا شوند ...
کتاب زندگیتان را فقط به روی اندکی بگشایید .
چون در این دنیا افراد اندکی هستند که درک فصل ها برایشان اهمیت دارد.
مابقی فقط کنجکاوند که بدانند.