یک بار پیرمردی را آوردند که اصلا به مرده شبیه نبود، چهره روشن و بسیار تمیز و معطری داشت. وقتی پتو را کنار زدم بوی گلاب می داد.
آن قدر تمیز و معطر بود که من از مسئول غسالخانه تقاضا کردم خودم شخصا این پیرمرد را بشورم و غسل بدهم، همه بوی گلاب را موقع شستشو و وقتی که آب روی تن این پیرمرد می ریختم حس می کردند.
وقتی که کار غسل و کفن تمام شد بی اختیار در نماز و تشییع این
پیرمرد شرکت کردم، بیرون برای تشییع و خاکسپاری اش صحرای محشری به پا بود. از
بین ناله های فرزندانش شنیدم که گویا این پیرمرد هر روزش را با قرائت زیارت عاشورا
شروع می کرد. از بستگانش دقیقتر پرسیدم، گویی این پیرمرد به این موضوع شهره بود،
آدمی که هر روزش با
زیارت عاشورا شروع می شد...
واقعا زیارت عاشورا فوق العاده و زیباست و چقدر روایت داریم که خوندن زیارت رو هر روز توصیه کردن و چقدر فضایل بی شماری داره این زیارت عاشورا .
وقتی زیارت عاشورا می خونین مارم دعا کنید !
چشم محتاجیم به دعا