سلام
کم کم داریم به ماه محرم نزدیک میشیم گفتم یه شعر بزارم
چیزی شبیه خیمه و پرچم درست شد
اشکی چکید بر تن ماه از دو چشم عشقزهرا گریست ، ماه محرم درست شد
زهرا که گریه کرد خدا هم، غم آفریداز آن به بعد واژه ماتم درست شد
مثل رسولِ ترک ، دل پر خطای منآمد درون هیئت و کم کم درست شد
آدم که گفت نام تو را گریه اش گرفتپس کار و بار حضرت آدم درست شد ....
هر کس که گفت : دشمن خونی حیدرمهر بار واژه ی "به جهنم" درست شد