دانشجویان مدیریت ارومیه

دانشجویان مدیریت ارومیه

فرهیختـــگان امروز ؛ مدیـــران فردا
دانشجویان مدیریت ارومیه

دانشجویان مدیریت ارومیه

فرهیختـــگان امروز ؛ مدیـــران فردا

داستان زیبای کار آموز

داستان زیبای کار آموز  

وقتی چند لحظه پیش از شروع پرده ی اول ,ستاره ی نمایش افتاد و مرد ,کارگردان گفت :((نمایش  باید اجرا شود )) 

امشب به جای بازیگر کار آموز ستاره ی نمایش باید نمایش باید نقش نعش را بازی کند. 

بازی گر  کار آموز به سرعت تغییر لباس داد .اجرای او عالی بود . ستاره آخرین نقشش را بی نقص بازی کرد . 

بازیگر کار آموز موقع تعظیم در بابر طوفانی از کف زدن های پرشور ,سرنگی را که در جیب داشت, لمس کرد . 

نظرات 3 + ارسال نظر
کارگر شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:11 ب.ظ http://www.sarm.blogfa.com

سلام دوست من
وبلاگ بسیار زیبایی داری
وبلاگی برای بودن .مطالب زیبایی فراهم کردی.
امیدوارم همواره در این راه موفق و موید باشی
وبلاگ قابل احترامی داری
درود و صد بدرود
بازم مزاحم میشم

deniz دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:21 ب.ظ

عجب آدمایی پیدا میشن ها!!!
زده به خاطر یه نقش ستاره ی نمایش رو نفله کرده ؟؟!!!
عــــــــــــجب کار زیبایی!!!... عــــــــجب کارآموز زیبایی !!!

Asal سه‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:22 ق.ظ http://nonsense.blogsky.com

خب تقصیر خودشه چرا سرنگو بدون درپوش میذاره تو جیبش؟؟؟
اصن چرا باید تعظیم کنه مثلا؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد