دانشجویان مدیریت ارومیه

دانشجویان مدیریت ارومیه

فرهیختـــگان امروز ؛ مدیـــران فردا
دانشجویان مدیریت ارومیه

دانشجویان مدیریت ارومیه

فرهیختـــگان امروز ؛ مدیـــران فردا

دنیا را هم دوباره ساختم . ..


پدر روزنامه می خواند ، اما پسر کوچکش مدام مزاحمش می شد ، حوصله پدر سر رفت و صفحه ای از روزنامه که نقشه جهان را نمایش می داد جدا و قطعه قطعه کرد و به پسرش گفت : بیا برایت کاری دارم ، یک نقشه جهان به تو می دهم ، ببینم می توانی آن را دقیقا همان طور که هست بچینی ؟ 


پدر دوباره سراغ روزنامه اش رفت می دانست پسرش تمام روز گرفتار این کار است اما ده دقیقه بعد پسرک با نقشه کامل برگشت . پدر با تعجب پرسید : مادرت به تو جغرافی یاد داده ؟ پسر گفت : جغرافی دیگر چیست ؟و ادامه داد پشت این صفحه تصویری از یک آدم بود وقتی توانستم آن آدم را دوباره بسازم ، دنیا را هم دوباره ساختم . ..

نظرات 2 + ارسال نظر
araz جمعه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 02:08 ب.ظ

کاملا موافقم...
اعـتراف‌

قلمی به دستم می دهند و کاغذی‌
تا از گناهان خود اعتراف‌نامه‌یی رقم بزنم‌...
و من تنها
از کابوس مداوم گُنجشکی می‌نویسم‌
که به تیرو کمان من‌
در تابستان هفت ساله‌گی‌اَم مُرد.

Asal جمعه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 02:16 ب.ظ

شنیدی میگن اگه میخوای دنیا رو تغییر بدی اول خودتو بساز و تغییر بده؟؟؟ ایـــــــنه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد