دانشجویان مدیریت ارومیه

دانشجویان مدیریت ارومیه

فرهیختـــگان امروز ؛ مدیـــران فردا
دانشجویان مدیریت ارومیه

دانشجویان مدیریت ارومیه

فرهیختـــگان امروز ؛ مدیـــران فردا

کوچه بن بست...!

 

به کوچه ای رسیدم که پیرمردی از آن خارج میشد

به من گفت: نرو "بن بست" است

گوش نکردم... بن بست بود...

وقتی برگشتم و به سر کوچه رسیدم پیر شده بودم!!!!!!

نظرات 4 + ارسال نظر
سجاد دوشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:18 ب.ظ

مثلا چم میشه
چی کار کردم مگه اخه...

هیچی فقط مدیر یکم نگرانتون شد!!!
بیــــخی بابا

سجاد سه‌شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:56 ب.ظ

این قانون طبیعت است ...



زخم که می خوری

اعتمادت به آدم ها سُست می شود ...

و باورت رنگ شک می گیرد ...

آن وقت تنهاتر از همیشه

می نشینی

کنج زندگی

و می شماری دردهایت را..

Alireza پنج‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:00 ق.ظ http://montazar15.blogsky.com

یعنی من برم ته کوچه بعد بیام سر کوچه شبیه این عکس می شم ؟؟؟

یه چی تو مایه های اون!!!
بچه ی حرف گوش کن ، حرف بزرگترشو رد نمیکنه!! با توجه به تجربه ش گفته که نرو ولی یارو گوش نکردو ...

Alireza جمعه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:33 ق.ظ http://montazar15.blogsky.com

دست گلــــــــــت درد نکنه واقعأ مارو شبیـــه کیم کردی !!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد