زانوهامو بغل کرده بودمو نشسته بودم کنار دیوار
دیدم یه سایه افتاد روم
سرم رو آوردم بالا
نگاه کرد تو چشمام، از خجالت آب شدم
از آنچه هستی شادمان باش….
و به خاطر آنچه داری شکرگذار…..
باور نـمی کنـم …
خـالـق نظـم دانـه هـای انـار ،
زنـدگـی مـرا …
بـی نظـم چیـده باشـد