دانشجویان مدیریت ارومیه

فرهیختـــگان امروز ؛ مدیـــران فردا

دانشجویان مدیریت ارومیه

فرهیختـــگان امروز ؛ مدیـــران فردا

پیرمرد عاشق

پیرمردی صبح زود از خانه اش بیرون آمد.پیاده رو در دست تعمیر بود به همین خاطر در خیابان شروع
به راه رفتن کرد که ناگهان یک ماشین به او زد.مرد به زمین افتاد.
مردم دورش جمع شدند واو را به بیمارستان رساندند. پس از پانسمان زخم ها، پرستاران به او گفتند که آماده عکسبرداری از استخوان بشود.
پیرمرد در فکر فرو رفت.سپس بلند شد ولنگ لنگان به سمت در رفت 

ادامه مطلب ...

خدایا تو ببخش!

برای حرفهای راستی که میزنیم وقتی که برای ثابت کردن درستی مطلب خدا را قسم میخوریم باور نمیکنند.

وقتی جان بی ارزش خود را به زبان می آوریم باور میکنند

.

.

.


ما چه کرده ایم با خود و ارزش هایمان . . . ؟؟؟


خدایا تو ببخش .........

در موردم قضاوت نکن....

قبل از این که بخواهی در مورد من و زندگی من قضاوت کنی

کفشهای من را بپوش و در راه من قدم بزن،

از خیابانها، کوهها و دشت هایی گذر کن که من کردم،

اشکهایی را بریز که من ریختم

دردها و خوشیهای من را تجربه کن

سالهایی را بگذران که من گذراندم

روی سنگهایی بلغز که من لغزیدم

دوباره و دوباره برپاخیز و مجدداً در همان راه سخت قدم بزن

همانطور که من انجام دادم ...

بعد ، آن زمان می توانی در مورد من قضاوت کنی

تست اعتیاد آقا پسرا...!!!

توجـــــه توجـــــه!!!

 
دختر خانومااااااا واسه تست آقا پسرااااااا
تو ماشین وقتی آقا پسر پشت فرمونه یدونه با تمام قدرت بزنید تو گوشش: 

 

اگه هیچ عکس العملی نشون نداد  تـــــــریاک کشیده! 

 

اگه زد زیر خنده علف زده  

  

اگه پرید بالا بنگ زده 

 

اگه فحش خواهر مادر داد مسته 

 

اگه سکته کرد شیشه کشیده 

 

ولی اگه زد زیر گوشت دندونات ریخت تو دهنت یارو سالمه خیالت راحت... 

 

 

(دوستان! من اطلاعات زیادی تو این زمینه ندارم. منم شنیدم!!!)

تو برام شکلات بردار!!

تو برام شکلات بردار!!

دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و گفت:

مامانم گفته چیزهایی که در این لیست نوشته بهم بدی، این هم پولش...

بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم کرد و به دست دختر بچه داد، بعد لبخندی زد و گفت:

چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش می‌دی، می‌تونی یک مشت شکلات به عنوان جایزه برداری.


ادامه مطلب ...

وقتی...

وقتی....

وقتی کاری انجام نمیشه حتماً خیری توش هست

وقتی مشکلی پیش میاد حتماً حکمتی داره

وقتی کسی رو از دست میدی حتماً لیاقتت رو نداشته

وقتی تو زندگیت زمین میخوری حتماً چیزی هست که باید یاد بگیری

وقتی بیمار میشی حتماًجلوی یک اتفاق بدتر گرفته شده

وقتی سختی پشت سختی میادحتماً وقتشه روحت متعالی بشه

وقتی دلت تنگ میشه حتماً وقتشه با خدای خودت تنها باشی

وقتی اتفاق بد یا مصیبتی برات پیش میاد حتماً داری امتحان پس میدی

وقتی دیگران بهت بدی میکنن حتماً وقتشه که تو خوب بودن خودت رو نشون بدی

وقتی همه ی درها به روت بسته میشه حتماً خدا میخواد پاداش بزرگی بابت صبر و شکیبایی بهت بده! 

استاد خوب زندگی خوب


گروهی از فارغ التحصیلان پس از گذشت چند سال و تشکیل زندگی و رسیدن به موقعیت های خوب کاری و اجتماعی طبق قرار قبلی به دیدن یکی از اساتید مجرب دانشگاه خود رفتند.

بحث جمعی آن ها خیلی زود به گله و شکایت از استرس های ناشی از کار و زندگی کشیده شد. استاد برای پذیرایی از میهمانان به آشپزخانه رفت و با یک قوری قهوه و تعدادی از انواع قهوه خوری‌های سرامیکی، پلاستیکی و کریستال که برخی ساده و برخی گران قیمت بودند بازگشت. سینی را روی میز گذاشت و از میهمانان خواست تا از خود پذیرایی کنند .


ادامه مطلب ...

تعادل در رفتار با دیگران

هیچ وقت با کسی بیشتر از جنبه اش شوخی نکن !

حرمت ها شکسته می شود

هیچ وقت به کسی بیشتر از جنبه اش خوبی نکن ...

تبدیل به وظیفه می شود


فرق میان بابانوئل و حاجی فیروز در چیه؟؟

رفیق فرق میان بابانوئل و حاجی فیروز در چیه؟؟

چی بابانوئل کادو میده ولی حاجی فیروز گدایی میکنه؟

نه عزیزم بیا من فرقشون رو برات روشن کنم!!!

حاجی فیروز ما مثله بابانوئل نه قصر داره نه کاخ نه کالاسکه حاجی فیروز ما زن داره

و چند تا بچه با یه اتاق اجاره ای...

بابانوئل اونا چاقه ولی حاجی فیروز ما لاغر چون حاجی فیروز ما پول نداره بهترین غذا روبخوره

شامش آبدوغ خیاره یا یتیمچه البته میدونم تو حتی اسم اینارو هم نشنیدی.

حاجی فیروز ما صورتش سیاهه چون شب عید نمیتونه واسه بچه و زنش بهترین لباس رو بخره

شاید حتی لباس معمولی هم نتونه بخره حاجی فیروز ما پشت همه اون شعر ها و رقص ها

کلی غم داره!!!

شعر جالب روی کارت عروسی

 آخر این هفته، جشن ازدواج ما به پاست / با حضور گرم خود، در آن صفا جاری کنید


ازدواج و عقد یک امر مهم و جدی است / لطفاً از آوردن اطفال، خودداری کنی

ادامه مطلب ...

اناللاه و انا الیهه راجعون

در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن  

                                                        من با دو چشم خویشتن دیدم که جانم می رود

مناظـره پرایـد و پـژو (طنـز)



پژو" یکروز طعنه زد به "پراید"                                  که تو مسکین چقدر یابویی!

با چنین شکل ضایعی بالله                                    بی‌جهت توی برزن و کویی

رنگ لیمویی مرا بنگر                                           ای که تیره، شبیه هندویی

ادامه مطلب ...

شاید برای شما هم اتفاق بیوفته...!!!

شاید برای شما هم اتفاق بیوفته...!!!

فقط ده ثانیه خودتون رو در این شرایط تصور کنیـــد ...!!!




من که جرأت نکردم تصور کنــم شما چی کار می کنیــــد ؟