سلام
هممون می دونیم که دو ماه موند تا کنکور ارشد و این متن هم ماله 1 هفته مونده به کنکوره ولی الان میذارم که نسبت به آینده دید داشته باشید! همین دید به آینده خیلی مبحث بزرگیه و واسه خودش یک فیلد علمیه به اسم آینده پژوهی که تو معدود دانشگاه های کشور ارائه میشه مثل دانشگاه تهران - اولا برای همتون ارزوی موفقیت می کنم. ثانیا نکات زیر رو با دقت بخونید و برای شب آزمون خوب بهش عمل کنید مطمئن باشید ضرر نمی کنید:
۱- احساس مشترک همه ی شما احتمالا اینه که اگه یک هفته دیگه! نه! دو سه روز دیگه وقت داشتید چه ها که نمی کردید... اما این اصلا نشان دهنده ی اماده نبودن شما نیست. مطمئن باشید این حس همه رقیبان شما هم هست. پس ارامشتون رو حفظ کنید و نگران نباشید
۲- خواب روز قبل از کنکور را فراموش کنید تا شب بتونید بخوابید. یک ربع خوابیدن شما ممکنه تبدیل به دو ساعت بشه و نتونید شب بخوابید.
۳- این که از یکی دو روز قبل از کنکور خوندن را کنار بگذارید کار درستی نیست چون استرس ایجاد می کنه ولی این یکی دو روز را فقط نکته مرور کنید و اصلا تست نزنید! از ساعت ۵ بعد از ظهر روز قبل از کنکور یه دور بیرون بزنید و به قول معروف هوایی عوض کنید یا فیلم مورد علاقتون رو ببینید یا ... کلا با رامش تاا ۱۱ شب را سپری کنید و از ۱۱ سعی کنید که بخوابید! لطفا به این حرفم اعتماد کنید و خودتون در مورد این مساله تصمیم نگیرید.
ادامه مطلب ...دانشجوی عزیز !
دوست تحصیل کرده ی من !
شمایی که فردا میخواین دکتر مهندس این مملکت بشی!
واقعا نمیدونی تو کلاس باید موبایلت رو خاموش کنی؟
نمی بینی خوابیم سر کلاس؟؟؟؟
اه :l
::::::
::::::
بچه های دانشگا رو از روی محل نشستن سر کلاس طبقه بندی میکنم:
.
ردیف اول :نگم بهتره
وسطی ها :یه سلام علیکی داریم
ته کلاس :دمشون گرم
اونایی که اصن کلاس نمیان: اینا رفیقامن ))))
::::::
::::::
در خواب دیده شده هفت استاد لاغر هفت دانشجو چاق را خوردند . . .
تعبیر: مشروطی در راه است
با سلام خدمت دوستان عزیز و بازدیدکنندگان گرامی
جزوه ی کلاسی دکتر پاشازاده از درس
تجزیه و تحلیل و طراحی سیستم با کیفیت بالا
آماده ی دانلود است .
برای دانلود به ادامه مطلب مراجعه کنید .
ساحل جان...
(( طلوع خورشید زندگیت مبارک ))
تبریک دست خالی ما را با سخاوت بی حدّت بپذیر...
شـــه لب تشنگـــــان می گفت زیـــــــر تیغ قاتلهـــا الا یا ایهـــــاالساقــــی ادر کاســـــا و ناونـــها
به غیـر از شـاه مظلومان نبینی عاشقی صــــــادق که عشق آسان نمود اول ولـی افتاد مشکلها
سـر شهزاده اکبر چــــون ز شمشیر ستم بشکافت ز تاب جعد مشکینش چه خون افتــــاد در دلها
بگــــــو آماده شو زینب که بعد ازظهـــر عاشـــــــورا جـــرس فریـاد می دارد کـــه بربندید محملها
نهـــــان شــــد زیـــــر خاکستــر ســــر شـــاه شهید امــانهان کـی ماند آن رازی کزو سازند محفلها
چو شب شد، غــرق وحشت در بیابان کودکان گفتند کجـــا دانند حال مـــا سبکبـــاران ســــــاحلها
شبی از شبها، شاگردی در حال عبادت و تضرع و گریه و زاری بود.
در همین حال مدتی گذشت، تا آنکه استاد خود را، بالای سرش دید، که با تعجب و حیرت؛ او را، نظاره می کند
استاد پرسید : برای چه این همه ابراز ناراحتی و گریه و زاری می کنی؟
شاگرد گفت : برای طلب بخشش و گذشت خداوند از گناهانم، و برخورداری از لطف خداوند!
استاد گفت : سوالی می پرسم ، پاسخ ده؟
شاگرد گفت : با کمال میل؛ استاد