دانشجویان مدیریت ارومیه

فرهیختـــگان امروز ؛ مدیـــران فردا

دانشجویان مدیریت ارومیه

فرهیختـــگان امروز ؛ مدیـــران فردا

من آرامم. . . !

من خوبم ....من آرامم......من قول داده ام
فقط کمی
بی حوصله ام
آسمان روی سرم سنگینی میکند
روزهایم کش امده
هر چه خودم را به کوچه بی خیالی میزنم
باز سر از کوچه دلتنگی در میاورم
روزها تمام ابرهای اندوه در چشمان منند ولی نمی بارند
چون
من خوبم ....من آرامم......من قول داده ام
تمام خنده هایم را نذر کرده ام که گریه ام نگیرد
اما شبها....

هیــــــــس ! …

هیــــــــس ! …
ســـــــــاکت !.!.! …
آهستــــه بروید ! ..
آهستــــه بیایید .
اینجا وجــــــــــدان ها
همه خـــــــــوابند … 

*آموختم که ....


چه آموختم ؟!

*آموختم که : زندگی سخت دشوار است – اما من از او سخت ترم !

*آموختم... که : فرصتها هیچگاه از بین نمیروند – بلکه شخص دیگری

فرصت از دست رفته را تصاحب میکند !


ادامه مطلب ...

مادری که هنوز پسرش برنگشته...



این روزها زیاد یاد آن مادری می افتم که رفت پیش امام صادق علیه السلام...
گفت پسرم خیلی وقت است از مسافرت برنگشته خیلی نگرانم... 
حضرت فرمودند صبر کن پسرت برمی گردد...
رفت و چند روز دیگر برگشت و گفت پس چرا پسرم برنگشت... 
حضرت فرمودند: مگر نگفتم صبر کن؟... خب پسرت برمی گردد دیگر... 
رفت اما از پسرش خبری نشد... برگشت؛ آقا فرمودند مگر نگفتم صبر کن؟...
دیگر طاقت نیاورد... گفت آقا خب چقدر صبر کنم؟... نمی توانم صبر کنم... به خدا طاقتم تمام شده..

ادامه مطلب ...

پسته ی لال!

از آجیل سفره ی عیــد چند پســته لال مانده است آن ها کـه لب گشـودند خورده شـدند!آن ها کـه لال مانـده اند میشـکنند!دندان سـاز راست می گفت پـسته ی لال سکـوتش دندان شکـن است.....
(
حســین پناهی)

بهار هستی

بهار هستی



بــهــاران آمـــــد و مـهــدی نیامد

بهــار و رونـق گـیتی نیامد

ادامه مطلب ...

من دیگر بازی نمیکنم!!!

 

 

 

 

روحم میخواهد برود یک گوشه بنشیند پشتش را بکند به دنیا پاهایش را بغل کند و بلند بلند بگوید: من دیگر بازی نمیکنم...!!!

وقتی دیر میرسی سر کلاس و استاد نمی زاره

استاد :کجا داری میری موجود خبیص . 

دانشجو :استاد با اجازه می خواستم برم بیرون 

استاد :لازم نکرده مغز فندقی  

دانشجو : استاد چرا اخه !!!! 

استاد : تا با تیپا ننداختمت بیرون بشین سر جات
دانشجو : چشم استاد.... 

دانلود جزوه ی روش تحقیق

سلام به دوستان خوبم  

امیدوارم خوب باشید  

امروز می خوام واستون جزوه ی روش تحقیق رو بزارم  

امیدوارم به دردتون بخوره  

دانلود جزوه ی روش تحقیق 

هر اندازه که بتوانی

متن حکایت

روزی تصمیم گرفتم که دیگر همه چیز را رها کنم. شغلم ‏را، دوستانم را، زندگی ام را! 

به جنگلی رفتم تا برای آخرین بار با خدا ‏صحبت کنم. به خدا گفتم: «آیا می‏ توانی دلیلی برای ادامه زندگی برایم بیاوری؟»


 

ادامه مطلب ...

پیرمرد ثروتمند


مرد ثروتمند بدون فرزندی بود که به پایان زندگی‌اش رسیده بود،کاغذ و قلمی برداشت تا وصیتنامه خود را بنویسد:


ادامه مطلب ...

مراحل زندگی پسرا...! ! !

مراحل زندگی پسرها به 10 دوره تقسیم میشه، که شامل مراحل زیره :

 

شش سال اول زندگی:

- گریه نکن
- شیطونی نکن
- دست تو دماغت نکن
- تو شلوارت پی پی نکن
- مامانت رو اذیت نکن
- روی دیوار نقاشی نکن
- انگشتت رو تو پریز برق نکن
- شب ها تو جات جیش نکن
- با اون پسر بی تربیته بازی نکن
- اسباب بازی ها رو تو دهنت نکن


دوره دبستان:

- موقع رفتن به مدرسه دیر نکن
- پات رو تو جامیزی نکن
- ورق های دفترت رو پاره نکن

ادامه مطلب ...

مدافع ولایت


یا فاطمه بعد از نبى ، غمخانه شد کاشانه ات

                                                                       چون شمع گریان سوختى اى عالمى پروانه ات

چون خصم دون شد حمله ور، خود آمدى درپشت در

                                                                       زین رَه کُند شرمى مگر، آن دشمن دیوانه ات

با ناله اى خیر النّساء گفتى که اى فضّه بیا

                                                                       آندم که افتادى زپا، در آستان خانه ات

گشتى تو قربان على ، در حفظ جان آن ولى

                                                                       کردى دفاع مشکلى ، با محسن دُر دانه ات

آزرده و دامن کشان ، رفتى و جسمت درفشان

                                                                       قبر نهانت یک نشان از مرگ مظلومانه ات


منبــــــــع : سایت امامتی هارون

ادامه مطلب ...

عشق اهلی...

/گرچه عشق اهلی ایچر باده نی جان ساغلیغنا /

/ایچیرم جام شرابی یارادان ساغلیغنا /

/ایچیرم سل ده سارا داغدا چوبان ساغلیغنا /

/ایچیرم مین گول ایچینده بیر تیکان ساغلیغنا /

/ جوانی آیریلیق آخرده قوجالدار بیلیرم /

/ایچیرم بیر قوجا شیکلینده جوان ساغلیغنا. / 

تقدیم به تمام اذری زبان های  ♥ 

احتـــــــرام به همه !


من دانشجوى سال دوم بودم.. یک روز سر جلسه امتحان وقتى چشمم به سوال آخر
افتاد، خنده‌ام گرفت. فکر کردم استاد حتماً قصد شوخى کردن داشته است.
سوال این بود: «نام کوچک زنى که محوطه دانشکده را نظافت می‌کند چیست؟

ادامه مطلب ...