خطاب به قصاب گفت : آب دادی که میخوای ذبح کنی؟
به قصاب برخورد! و گفت: من مسلمان هستم. احکام اسلام را بلد هستم.
و سپس پاسخ شنید؛ اگر رسم مسلمان ها اینگونه است،
پس چرا به بابای من آب ندادند…
و اینگونه بود روضه های امام سجاد
، پس از واقعه کرب و بلا …
آب می دیدند گریه میکردند…
طفل شیرخوار می دیدند گریه میکردند….
منبع : تارنامه گروه فرهنگی امیدواران
چوخ گوزل علیرضا
همیشلیخ کیمین قیزیلیدی
خواهش الیرم
سلام،دوستان برا من یه سوال پیش اومده!
داشتم وبلاگ بچه های روزانه رو نگاه می کردم،یه پست در مورد جشن فارغ التحصیلی گذاشته بودن که از همکلاسیاشون برا برگزاری جشن دعوت به همکاری کرده بودن یعنی با این وضع قراره دانشگاه جشن برگزار نکنه!؟
سلام
من خودم خیلی علاقه دارم یه جشن بگیریم ولی متاسفانه همکاری و انسجام بچه های نیمه حضوری خیلی کم و کمرنگ هستش !
ببینیم بازم با اعضای وبلاگ صحبت می کنیم شایئ به نتایج خوبی رسیدیم !
و من الله توفیق !