زندگی مسابقه نیست
زندگی یک سفر است
و تو آن مسافری باش
که در هر گامش
ترنم خوش لحظه ها جاری است
با دَم زدن در هوای گذشته
و نگرانی فردا های نیامده
زندگی را مگذار که از لابه لای انگشتانت فرو لغزد
و آسان هدر رود
رویاهایت را فرو مگذار
که بی آنان زندگی را امیدی نیست
و بی امید زندگانی را آهنگی نیست!
نمی دانم این روزها زندگی می کنم یا در مسیر زندگی قرار گرفته ام؟؟؟؟
می دانم عمرم با سرعت برق و باد می گذرد....خیلی کارها است که نکرده ام.
خیلی وقت است که دلم برای بوم نقاشی برای نوشتن ها برای لحظه ای آسوده خاطر بودن تنگ شده است.
یعنی می شود باز به آرامش و آسوده خاطری چند سال پیش باز گردم ....
خیلی از مشغولیت ها مرا از خودم گرقته......
چقدر باید....
بگو برای پریدن چقدر باید داد؟
برای خوب دویدن چقدر باید داد؟
به بارگاه خدا میبرند روح مرا
برای دیر رسیدن چقدر باید داد؟
درون گور خودم را به چشم می بینم
در آرزوی ندیدن چقدر باید داد؟
مرا از این قفس زندگی رها نکنید
برای دیر پریدن چقدر باید داد؟
میان بودن و رفتن کدام سهم من است؟
برای قرعه کشیدن چقدر باید داد؟
اگرچه گرگ صفت نیستم ، من انسانم
ولی برای دریدن چقدر باید داد؟
در این زمانه که نان آبروی انسانهاست،
برای قلب خریدن چقدر باید داد؟
صدای پای نبودن سکوت قلب من است
برای نغمه شنیدن چقدر باید داد؟
درون سینه اگر جای زندگی خالی است
بگو برای طپیدن چقدر باید داد؟
امیدوارم کا از نظرام نارحت نشید
مرسی از متن های زیباتون .
خیلی عکسش عالی بود !
می گم با این حساب رویاهامون واسه خودشون گروه کنتسرتی بودن خبر نداشتیــــــــــم !
وقتی ناراحتید از اینکه به چیزی که می خواستید نرسیدید محکم باشید وخوشحال...خداوند در فکر چیز بهتری برای شماست