چهار دانشجو شب امتحان به جای درس خوندن به تفریح رفته بودن و هیچ آمادگی برای امتحان نداشتن.
روز امتحان به فکر چاره افتادند و حقه ای رو سوار کردن . به این صورت که سر و صورتشون رو کثیف کردن و مقداری هم لباساشون رو پاره کردن و تو ظاهرشون تغیراتی رو به وجود آوردن .
بعد به دانشگاه پیش استاد رفتند. ماجرا را این طور برا استاد گفتن...
که دیشب به یه
مراسم عروسی در خارج از شهر رفته بودیم. و در راه برگشت از شانس بد ما یکی
از لاستیک های ماشین پنچر شد وبا هزار زحمت وهل دادن ماشین رو به حایی
رسوندیم و این طور بود که به امادگی لازم برای روز امتحان نرسیدیم در نهایت
قرار میشه که استاد سه روز دیگه یک امتحان اختصاصی برای این چهار نفر
برگزار کند.
اون ها هم خوشحال از این موفقیت سه روز تمام درس
می خونن و روز امتحان با اعتماد به نفس بالا به اتاق استاد میرن . استاد
عنوان میکنه به خاطر خاص و خارج از نوبت بودن امتحان باید هرکدوم تو یه
کلاس بشینند و امتحان بدن. انها هم به دلیل امادگی کامل موافقت میکنن...
امتحان حاوی دو سوال بود......
1- نام و نام خانوادگی (6نمره)
2- کدام لاستیک ماشین پنچر شد؟ (14نمره)الف) لاستیک سمت راست جلو
ب)لاستیک سمت چت جلو
ج) لاستیک سمت راست عقب
د) لاستیک سمت چت عقب
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
نتیجه اخلاقی : اساتید دانشگاه خیلی بیشتر از اون چیزی که فکر میکنید باهوش و زرنگ هستند !
البـــته عکسی که من می بینم 5 دانشجو هست نه چهارتاااا
و باید در مورد نبوغ اینا بگم که هماهنگیشون ضعیف بوده دیگه...!
آخه میگه مرده دیر میاد خونه زنه می گه کجا بودی میگه خونه ی یکی از دوستام زنه هم بر می داره زنگ می زنه به دوستاش بعد از 10 تا دوست مرده 8 تاش می گن بله اینجه بوده اون 2 تا هم می گن بله هنوزم اینجاست رفته WC ....
هماهنگی یعنـــــــــــــی ایــــــــــن ...