من کیستم ؟
من از دنیای تنهایی
من از دردم
من آن معنای طوفانی ترین دریای یک مردم
من از آئینه ها فرصت
برای دیدن لبخند می خواهم ....
من کیستم ؟
من از دنیای تنهایی
من از دردم
من آن معنای طوفانی ترین دریای یک مردم
من از آئینه ها فرصت
برای دیدن لبخند می خواهم .
منم آن ساحل فرسوده از قانون ناهنجاری دریا
دلم صیقل خورده ی درد است
ولی باید صبوری کرد
چرا ؟چون نام من مرد است
من از قانون سهم الارث دنیا سخت دلگیرم
سوالی دارم از دنیا
که من کیستم ؟
که من کیستم؟
که ایوبم ؟
که یعقوبم ؟
که ابلیسم؟
که سهم من فقط اشک است فقط درد است ؟
نگو باید صبوری کرد
که چون پیشوند من مرد است
که مردی به تندیس بودن از رنج است ؟
مگر مردان دیگر هم پر از دردند؟
و یا شاید .........
نگو آنها نامردند.
که آن ها هم همه نامردند آری
و مردانگی تنها با صبر است و بس . . .