قبل از این که بخواهی در مورد من و زندگی من قضاوت کنی
کفشهای من را بپوش و در راه من قدم بزن،
از خیابانها، کوهها و دشت هایی گذر کن که من کردم،
اشکهایی را بریز که من ریختم
دردها و خوشیهای من را تجربه کن
سالهایی را بگذران که من گذراندم
روی سنگهایی بلغز که من لغزیدم
دوباره و دوباره برپاخیز و مجدداً در همان راه سخت قدم بزن
همانطور که من انجام دادم ...
بعد ، آن زمان می توانی در مورد من قضاوت کنی
دیگه اونوقت قضاوت نمی کردم که ، چون اونوقت دیگه "من" ، "تو" بودم !
قضاوت از تفاوت ها ناشی میشه !!!
و نهایتا قضاوت باید بر اساس شاخص های صحیح و بدون اشکال باشه...!