-
نان
یکشنبه 27 اسفندماه سال 1391 18:29
دموکراسی می گوید: رفیق، حرفت را خودت بزن، نانت را من می خورم. مارکسیسم می گوید: رفیق، نانت را خودت بخور، حرفت را من می زنم. فاشیسم می گوید: رفیق، نانت را من می خورم، حرفت را هم من می زنم و تو فقط برای من کف بزن ... اسلام حقیقی می گوید: نانت را خودت بخور، حرفت را هم خودت بزن و من فقط برای اینم که تو به این حق برسی....
-
میلاد حضرت زینب (س)
یکشنبه 27 اسفندماه سال 1391 17:10
بلبل طبعم غزل خوان در ثنای زینب است مرغ روحم پر زنان اندر هوای زینب است میلاد مسعود دُخت نازنین حضرت علی (ع) مبارک باد
-
درمان سردرد!!!
یکشنبه 27 اسفندماه سال 1391 14:59
بیمار : واقعا عجیبه آقای دکتر ! از وقتی شروع کردم به صحبت با شما و دردها و مشکلاتمو براتون گفتم، سردردم کلا از بین رفته . دکتر : از بین نرفته خانم ، به من منتقل شده . . . . نتیجه: درد ها از بین نمیروند بلکه از شخصی به شخص دیگر منتقل میشوند!!!
-
قصه ما به سر رسید اما کلاغه......
یکشنبه 27 اسفندماه سال 1391 14:21
هـــــرچــﮧ مـے رومـ نمـے رسمـــ گـاهـے با خـو ב فکـر مـے کنــم .... نکــنـ ב مـ טּ باشم کلــــاغ آخـر قصـ ـﮧها!!!
-
سکه های ملانصرالدین
یکشنبه 27 اسفندماه سال 1391 13:38
ملا نصرالدین هر روز در بازار گدایی میکرد و مردم با نیرنگی٬ حماقت او را دست میانداختند. دو سکه به او نشان میدادند که یکی شان طلا بود و یکی از نقره. اما ملا نصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب میکرد. این داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد میآمدند و دو سکه به او نشان می دادند و ملا نصرالدین همیشه سکه...
-
پل عابر پیاده در چین !
یکشنبه 27 اسفندماه سال 1391 00:42
پل عابر پیاده در چین ! تصـــــــــاویر بیشتـــــــر :
-
سال 92 ســـــال مـــــار !
شنبه 26 اسفندماه سال 1391 13:04
در ادامه مطلب توضیح در مورد " چــــرا ســـال مـــار ؟ " و دانلود تقویم ســـال 1392 و ..... سال ۱۳۹۲ سال مار زمان تحویل سال: ساعت ۱۴ و ۳۱ دقیقه و ۵۶ ثانیه روز چهارشنبه ۳۰ اسفند ۱۳۹۱ هجری شمسی البته اگر بخواهید به میلادی هم بدانید مطابق است با ۲۰ مارس ۲۰۱۳ میلادی سال مار یعنی سالی که سیاره مشتری پا به برج...
-
ماجرای ماهیگیر مکزیکی و تاجر آمریکایی
شنبه 26 اسفندماه سال 1391 11:28
یک تاجر آمریکایى نزدیک یک روستاى مکزیکى ایستاده بود که یک قایق کوچک ماهیگیرى از بغلش رد شد که توش چند تا ماهى بود! از مکزیکى پرسید: چقدر طول کشید که این چند تارو بگیرى؟ مکزیکى: مدت خیلى کمى ! آمریکایى: پس چرا بیشتر صبر نکردى تا بیشتر ماهى گیرت بیاد؟ مکزیکى: چون همین تعداد هم براى سیر کردن خانوادهام کافیه ! آمریکایى:...
-
ویژگی های یک پسر خوب...
شنبه 26 اسفندماه سال 1391 00:07
یک پسر خوب امضاء گواهی نامه اش خشک نشده به رانندگی خانمها گیر نمیدهد یک پسر خوب تنها جوکهایی را بیان میکند که مورد تائید وزارت ارشاد اسلامی وزارت بهداشت و وزارت مبارزه با تبعیضات استانی باشد ... یه پسر خوب کمتر با این جمله مواجه میشود "مشتری گرامی دسترسی شما به این سایت مقدور نمی باشد ..." یه پسر خوب بعد از...
-
آخرین جمعه ی سال !!!
جمعه 25 اسفندماه سال 1391 18:04
آخرین جمعه ی سال !!! آخرین جمعه سال است بیا آقاجان حالمان رو به زوال است بیا آقاجان من غزلهای به یاد تو فراوان دارم که پر از درد و ملال است بیا آقاجان به امید ظهور منجی عالم بشریت منبــــــع : گالری عکس مهربان ترین پدر دنیا
-
داستان غریبی ست . . .
جمعه 25 اسفندماه سال 1391 15:50
داستان غریبی ست . . . دستی که داس را برداشت، همان دستی ست که روزی گندم را در مزرعه کاشت !!!
-
عابد و شیطان
جمعه 25 اسفندماه سال 1391 10:54
مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در مسجد بخواند. لباس پوشید و راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد! او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و...
-
پیرمرد عاشق
جمعه 25 اسفندماه سال 1391 10:51
پیرمردی صبح زود از خانه اش بیرون آمد.پیاده رو در دست تعمیر بود به همین خاطر در خیابان شروع به راه رفتن کرد که ناگهان یک ماشین به او زد.مرد به زمین افتاد. مردم دورش جمع شدند واو را به بیمارستان رساندند. پس از پانسمان زخم ها، پرستاران به او گفتند که آماده عکسبرداری از استخوان بشود. پیرمرد در فکر فرو رفت.سپس بلند شد ولنگ...
-
خدایا تو ببخش!
جمعه 25 اسفندماه سال 1391 00:23
برای حرفهای راستی که میزنیم وقتی که برای ثابت کردن درستی مطلب خدا را قسم میخوریم باور نمیکنند. وقتی جان بی ارزش خود را به زبان می آوریم باور میکنند . . . ما چه کرده ایم با خود و ارزش هایمان . . . ؟؟؟ خدایا تو ببخش .........
-
دست بستـــه !
پنجشنبه 24 اسفندماه سال 1391 23:57
-
در موردم قضاوت نکن....
پنجشنبه 24 اسفندماه سال 1391 20:18
قبل از این که بخواهی در مورد من و زندگی من قضاوت کنی کفشهای من را بپوش و در راه من قدم بزن، از خیابانها، کوهها و دشت هایی گذر کن که من کردم، اشکهایی را بریز که من ریختم دردها و خوشیهای من را تجربه کن سالهایی را بگذران که من گذراندم روی سنگهایی بلغز که من لغزیدم دوباره و دوباره برپاخیز و مجدداً در همان راه سخت قدم بزن...
-
تست اعتیاد آقا پسرا...!!!
پنجشنبه 24 اسفندماه سال 1391 12:23
توجـــــه توجـــــه!!! دختر خانومااااااا واسه تست آقا پسرااااااا تو ماشین وقتی آقا پسر پشت فرمونه یدونه با تمام قدرت بزنید تو گوشش: اگه هیچ عکس العملی نشون نداد تـــــــریاک کشیده! اگه زد زیر خنده علف زده اگه پرید بالا بنگ زده اگه فحش خواهر مادر داد مسته اگه سکته کرد شیشه کشیده ولی اگه زد زیر گوشت دندونات ریخت تو دهنت...
-
تو برام شکلات بردار!!
پنجشنبه 24 اسفندماه سال 1391 09:22
تو برام شکلات بردار!! دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و گفت : مامانم گفته چیزهایی که در این لیست نوشته بهم بدی، این هم پولش ... بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم کرد و به دست دختر بچه داد، بعد لبخندی زد و گفت : چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش میدی، میتونی یک مشت شکلات...
-
وقتی...
پنجشنبه 24 اسفندماه سال 1391 09:19
وقتی.... وقتی کاری انجام نمیشه حتماً خیری توش هست وقتی مشکلی پیش میاد حتماً حکمتی داره وقتی کسی رو از دست میدی حتماً لیاقتت رو نداشته وقتی تو زندگیت زمین میخوری حتماً چیزی هست که باید یاد بگیری وقتی بیمار میشی حتماًجلوی یک اتفاق بدتر گرفته شده وقتی سختی پشت سختی میادحتماً وقتشه روحت متعالی بشه وقتی دلت تنگ میشه حتماً...
-
استاد خوب زندگی خوب
پنجشنبه 24 اسفندماه سال 1391 09:05
گروهی از فارغ التحصیلان پس از گذشت چند سال و تشکیل زندگی و رسیدن به موقعیت های خوب کاری و اجتماعی طبق قرار قبلی به دیدن یکی از اساتید مجرب دانشگاه خود رفتند. بحث جمعی آن ها خیلی زود به گله و شکایت از استرس های ناشی از کار و زندگی کشیده شد. استاد برای پذیرایی از میهمانان به آشپزخانه رفت و با یک قوری قهوه و تعدادی از...
-
تعادل در رفتار با دیگران
پنجشنبه 24 اسفندماه سال 1391 09:02
هیچ وقت با کسی بیشتر از جنبه اش شوخی نکن ! “ حرمت ها شکسته می شود ” هیچ وقت به کسی بیشتر از جنبه اش خوبی نکن ... “ تبدیل به وظیفه می شود ”
-
فرق میان بابانوئل و حاجی فیروز در چیه؟؟
پنجشنبه 24 اسفندماه سال 1391 09:00
رفیق فرق میان بابانوئل و حاجی فیروز در چیه؟؟ چی بابانوئل کادو میده ولی حاجی فیروز گدایی میکنه؟ نه عزیزم بیا من فرقشون رو برات روشن کنم!!! حاجی فیروز ما مثله بابانوئل نه قصر داره نه کاخ نه کالاسکه حاجی فیروز ما زن داره و چند تا بچه با یه اتاق اجاره ای... بابانوئل اونا چاقه ولی حاجی فیروز ما لاغر چون حاجی فیروز ما پول...
-
شعر جالب روی کارت عروسی
پنجشنبه 24 اسفندماه سال 1391 08:55
آخر این هفته، جشن ازدواج ما به پاست / با حضور گرم خود، در آن صفا جاری کنید ازدواج و عقد یک امر مهم و جدی است / لطفاً از آوردن اطفال، خودداری کنی بر شکم صابون زده، آماده سازیدش قشنگ / معده را از هر غذا و میوه ای عاری کنید تا مفصل توی آن جشن عزیز و با شکوه / با غذا و میوه ی آن جشن افطاری کنید البته خیلی نباید هول و...
-
اناللاه و انا الیهه راجعون
پنجشنبه 24 اسفندماه سال 1391 08:14
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن من با دو چشم خویشتن دیدم که جانم می رود
-
مناظـره پرایـد و پـژو (طنـز)
پنجشنبه 24 اسفندماه سال 1391 07:06
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA پژو" یکروز طعنه زد به "پراید " که تو مسکین چ قدر یابویی ! با چنین شکل ضایعی بالله بیجهت توی برزن و کویی رنگ لیمویی مرا بنگر ای که تیره، شبیه هندویی من تمیزم ولی تو ماه به ماه مطلقاً دست و رو نمیشویی بچه میترسد؛ آنطرفتر رو ! که به هیئت شبیه لولویی من نه...
-
شاید برای شما هم اتفاق بیوفته...!!!
چهارشنبه 23 اسفندماه سال 1391 23:28
شاید برای شما هم اتفاق بیوفته...!!! فقط ده ثانیه خودتون رو در این شرایط تصور کنیـــد ...!!! من که جرأت نکردم تصور کنــم شما چی کار می کنیــــد ؟
-
جملات زیبای تصویری
چهارشنبه 23 اسفندماه سال 1391 17:24
-
ازدواج آقایان + نتیجه اخلاقی!
چهارشنبه 23 اسفندماه سال 1391 17:17
ازدواج آقایان + نتیجه اخلاقی! قبل از ازدواج : خوابیدن تا لنگ ظهر بعد از ازدواج : بیدار شدن زودتر از خورشید نتیجه اخلاقی : سحر خیز شدن قبل از ازدواج : رفتن به سفر بی اجازه بعد از ازدواج : رفتن به حیاط با اجازه نتیجه اخلاقی : معتبر شدن قبل از ازدواج : خوردن بهترین غذاها بی منت بعد از ازدواج : خوردن غذا های سوخته با...
-
تقدیم به شب های غمناکی شاعر
چهارشنبه 23 اسفندماه سال 1391 16:18
تقدیم به شب های غمناکی شاعر این مست های بی سر وپا را جواب کن امشب شب من است ،مرا انتخاب کن مهمان من تمامی اینها و...پای من قلیان وچای مشتریان را حساب کن تمثال شاعرانهءدرویش را بکن عکس مرا به سینهءدیوار قاب کن هی!قهوه چی!ستاره به قلیان من بریز جای ذغال،روشنش از آفتاب کن انگورهای تازهءعشقی که داشتم در خمره های کهنه...
-
تقدیم به .....
چهارشنبه 23 اسفندماه سال 1391 16:13
دوستت دارم پریشان شانه می خواهی چه کار دام بگذاری اسیرم دانه می خواهی چه کار تا ابد دور تو می گردم بسوزان عشق کن ای که شاعر می کشی پروانه می خواهی چه کار مثل من اواره شو از چار دیواری در ای در دل من قصر داری خانه می خواهی چه کار ایینه را بشکن در شعر من خود را ببین شرح این زیبایی از بیگانه می خواهی چه کار شرم را بگذار...