راز عشق در چیست ؟

راز عشـق در چیـست؟

1. راز عشق در تواضع است .
این صفت به هیچ وجه نشانه تظاهر نیست.
بلکه نشان دهنده احساس و تفکری قوی است.
میان دو نفری که یکدیگر را دوست دارند،
تواضع مانند جویبار آرامی است که چشمه محبت
آنها را تازه و با طراوت نگه میدارد. 

گنجشک ها ، درختان ، خیابان و تو . . .

نظرسنجی ولنتاین ، روز عشق

سلااااااااااام به همه ی دوستان گل ، اصن یه دونه اید تک دونه اید !

دم همتون گرم ، ایشاالله همیشه سربلند و شاد و خرّم باشید !

همونطور که می دونید ، شایدم نمی دونید ؛ اگه هم نمی دونید الآن بدونید دیگه ؛

که آخر این هفته جمعه معروف هست به روز ولنتاین و این حرفا دیگه ...!

و جالبش اینجاست که دقیقأ با تولد یک سالگی وبلاگ دانشجویان مدیریت ارومیه

همزمان شده !!!

خلاصه جشن در جشنه و تولد و مهربونی و صمیمیت و عشق و صفا کلاً افتاده اند

تو یه روز که اون روز جمعه 25 بهمن 92 هستش !

راستی در نظرسنجی هایی که در قسمت امکانات وبلاگ در همین مورد قرار

دادیم حتماً حتماً شرکت کنید !

شــــــــــــاد باشیــــــــد ، با ما باشیــــــــد !

یا حق .

بلندترین ارتفاع...

بلندترین ارتفاع...

بلندترین ارتفاع

برای سقوطمان

افتادن از نگاه « مهدیِ فاطمه » است...

پند و اندرز ....

کودک ، فرشته و خدا ! + عکس

کودک ، فرشته و خدا !

کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید:
می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستید،
اما من به این کوچکی وبدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟

یک سوال بی جواب

کودکی کنجکاو می پرسد:

 ایها الناس ، عشق یعنی چه؟

دختری گفت: اولش رویا

 آخرش بازی است و بازیچه

 

قسمتی از من . . .

بازگشت !

 بـــازگـشــــــت....!!!

گفت دیگه هرگز بر نمی‌گردم...

راه خودش و گرفت و رفت...

تا می‌تونست دور شد...

غافل از ا‌ینکه کره زمین گــــرد بود...

به طاها به یاسین . . .

یک شعر بسیار زیبا در مورد حضرت مهدی (عج)

با نام " چشم امید "

معروف به " به طاها به یاسین "

تقدیم به محضر نازنین و با صفای مولای مهربانی ،

منتقم خون حسین امام مهدی (عج)

با صدای دلنشین " علی فانی "

فقط می تونم بگم در دانلود این فایل شک نکنید !!!
100% مفهومی و احساسی و آرامش بخش !!!

عشق حسینی ، غم حسینی

خواب دیدم خواب اینکه مرده ام

خواب دیدم خسته و افسرده ام

روی من خروارها از خاک بود

وای قبر من چه وحشتناک بود

( ادامه در ادامه ی مطلب )

آفتابگردان...

آفتابگردان هرگز راز این معما را نفهمید...

که چرا رسوایی این عشق بر گردن او افتاد...

مگر این آفتاب نبود که هر روز شرق تا غرب آسمان را می‌پیمود

تا نور را به او هدیه بدهد...

.

فراق پدری مهربان !

دو چشم خیس به راه نگار دارم من
همیشه گریه بر این شوره زار دارم من

هوار عاشقی ام را شنید گوش فلک
طریق عاشقیِ آشکار دارم من

 ...

من آموخته ام.....

 

  من آموخته ام که با پول میتوان:

خانه خرید ولی آشیانه نه

رختخواب خرید ولی خواب نه

ساعت خرید ولی زمان نه

مقام خرید ولی احترام نه

کتاب خرید ولی دانش نه

دارو خرید ولی سلامتی نه

آدم خرید ولی دل نه !!!

روز بارانی

اولین روز بارانی را به خاطر داری؟ 
غافلگیر شدیم 
چتر نداشتیم 
خندیدیم 
دویدیم 
به شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم 
دومین روز بارانی چطور؟ 
پیش بینی اش کرده بودی 
چتر آورده بودی 
من غافلگیر شدم 
سعی میکردی من خیس نشوم 
شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود 
سومین روز چطور؟ 
گفتی سرت درد میکنه 
حوصله نداشتی سرما بخوری 
چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی 
و شانه راست من کاملا خیس شد 
. 
. 

و چند روز پیش را چطور؟ 

به خاطر داری؟ 
با یک چتر اضافه اومدی 
مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمون نره دو قدم از هم دورتر برویم 
فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم. تنها برو 

دکتر علی شریعتی