دانشجویان مدیریت ارومیه

دانشجویان مدیریت ارومیه

فرهیختـــگان امروز ؛ مدیـــران فردا
دانشجویان مدیریت ارومیه

دانشجویان مدیریت ارومیه

فرهیختـــگان امروز ؛ مدیـــران فردا

دانلود جزوه کلاسی سیستم خرید و انبارداری و توزیع

سلام خدمت همه دوستان و مخاطبان تک و بی نظیر وبلاگ دانشجویان مدیریت ارومیه انتظارها به پایان رسید و بالأخره جزوه کلاسی سیستم خرید و انبارداری و توزیع به تدریس جناب آقای دکتر زنوزی با کوشش و زحمت بچه های کلاس و تیم دانشجویی منتظران نور و وبلاگ آماده دانلود شد .

با مراجعه به ادامه مطلب جزوه رو دانلود کنید :


 
ادامه مطلب ...

تقدیم به غریب ترین پدر دنیا

با کلیک روی تصویر زیر عکس را با کیفیت ببینید !

یا ابن الحسن ...

دست مرا گرفتید تا یادتان بمانم
از روی خاک بردید تا اوج آسمانم
گویند امام هر عصر بابای مهربان است
روز پدر مبارک بابای مهربانم

تقدیم به غریب ترین پدر دنیا

ادامه مطلب ...

شانه های خندان یا گریان


هیچ کس نمی تواند تشخیص دهــد
کسی که شانه هــایش تکــان می خورد
می خنــدد یا گریـــه می کند
ما از دور خوشیم
اما از نزدیک
سیل اشک ، امان مان را بریده است ...

سلام آقای دلبر !

برای مشاهده ی تصویر در اندازه ی بزرگ روی آن کلیک کنید
سلام آقای دلبر !
سلام قوس قمر !
زمین که هیچ لطفی ندارد…
از آسمان چه خبر…؟!
.
.
.
خدایا سرمه وصال دیدارش را به کمترین زمانی به دیدگانمان بکش…!  
ادامه مطلب ...

زنجیره عشق



یک روز بعد از ظهر وقتی اسمیت داشت از کار برمی گشت خانه، سر راه زن مسنی را دید که ماشینش خراب شده و ترسان توی برف ایستاده بود .اون زن برای او دست تکان داد تا متوقف شود.
اسمیت پیاده شد و خودشو معرفی کرد و گفت من اومدم کمکتون کنم؟زن گفت صدها ماشین از جلوی من رد شدند ولی کسی نایستاد، این واقعا لطف شماست .
وقتی که او لاستیک رو عوض کرد و درب صندوق عقب رو بست و آماده رفتن شد، زن پرسید:” من چقدر باید بپردازم؟” 
ادامه مطلب ...

لبخند دختر زیبا

لبخند دختر زیبا


در یکی از شهرهای اروپایی پیرمردی زندگی می کرد که تنها بود. هیچکس نمی دانست که چرا او تنهاست و زن و فرزندی ندارد. او دارای صورتی زشت و کریه المنظر بود.

شاید به خاطر همین خصوصیت هیچکس به سراغش نمی آمد ... و از او وحشت داشتند ، کودکان از او دوری می جستند و مردم از او کناره گیری می کردند. 
ادامه مطلب ...

چرا بهار؟

سلام
این روزها اگر قدمی از برج و باروی شهرهای آلوده و دود گرفته دور شویم
کمی بر سستی قدمها و اراده هایمان غلبه کنیم
پای خود را بر بلندی های اطراف شهر ها بگذاریم
و شیشه غبار گرفته عینکمان را بزدائیم؛
ادامه مطلب ...

جواب دندان شکن



روزی لئون تولستوی در خیابانی راه می رفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد. زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد .
بعد از مدتی که خوب تولستوی را فحش مالی کرد،تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و محترمانه معذرت خواهی کرد و در پایان گفت : 
ادامه مطلب ...