دانشجویان مدیریت ارومیه

دانشجویان مدیریت ارومیه

فرهیختـــگان امروز ؛ مدیـــران فردا
دانشجویان مدیریت ارومیه

دانشجویان مدیریت ارومیه

فرهیختـــگان امروز ؛ مدیـــران فردا

داستان زیبای عاشقت خواهم ماند

امروز تصمیم گرفتم یه داستان عاشقانه بذارم تا دوستان عزیزمون معنی عشق و دوست داشتن رو بیشتر درک کنن 

امیدوارم که جالب باشه و خوشتون بیاد. 

 

 

علی ساعت ۸ از خواب بیدار شد.نمی خواست از تخت بیرون بیاد امابا بیحوصلگی از تخت خواب پائین آمد .باز این بغض یک ساله داشت گلوشو می فشرد. 

نگاهی به آرزو انداخت هنوز خوابیده بود .آرام از اتاق بیرون رفت تا بساط صبحانه روآماده کنه بعد آماده کردن صبحانه به اتاق خواب رفت تا آرزو رو بیدار کنه باصدای بلند گفت خانومی پاشو صبح شده .بعد ازبیدار کردن آرزو به اشپز خونه برگشت مدتی بعد آرزو در چهارچوب آشپزخونه پیدا شد .علی نگاهی به سر تا پای آرزو انداختوای که چقدر زیبا بود علی خوشحال بود که زنی مثا آرزو داره . 

بعد از صبحانه به ارزو گفت امروز جمعه است نمی ذارم دست به سیاه و سفید بزنی امروز تمام کار ها رو خودم انجام می دم ارزو لبخندی زد علی عاشق لبخند های ارزو بود ولی باز این بغض نذاشت بیشتر از این از لبخند آرزو لذت ببره. 

علی از آرزو پرسید نهار چی دوست داری برات بپذم.در حالی که می خندید گفت این که پرسیدن نداره تو عاشق قرمه سبزی هستی .علی مقدمات نهار رو آماده کرد بعد اونهارو روی اجاق گاز گذاشت و برگشت پیش آرزو. 

علی رفت کنار آرزو نشست و دست در گردن همسرش انداختو و به آرزو گفت امروز می خوام واست سنگ تموم بذارم بعد با ارزو نشستن به تماشای سریال محبوبشان بعد از تمام شدن فیلم تازه یادش افتاد که نهار بار گذاشته ولی هنگامی به اشپز خونه رسید که غذا سوخته بود . 

علی در حالی که لبخند می زد گفت مثل این که امروز باید غذای فرنگی بخوریم.بعد رفت و سفارش دوتا پیتزا رو داد.بعد از خوردن پیتزا ها به آرزو گفت امروز می خوام بریم بیرون .می ریم پارک جنگلی همون جایی که اولین بار همدیگه رو دیدیم باز یه لبخند از ارزو و باز بغضی که گلوی علی رو می فشرد . 

نزدیکیهای بعد از ظهر علی به ارزو گفت آماده شو بریم .خودش هم رفت تا آماده بشه .تو همین موقع رعد و برق زد علی زود رفت کنار پنجره بله داشت بارون می اومد.علی لبخند زنان به ارزو گفت مثل این که امروز روز ما نیست ولی من نمی ذارم روزمون خراب بشه .می دونست که ارزو از بارون خوشش میاد به همین خاطر هر دو به حیاط رفتند و مدتی زیر بارون باهم قدم زدند وقتی به خونه اومدند سر تا پا خیس بودند .رفتند تا لباسشونو عوض کنند. 

علی و آرزو وارد حال شدند و روی مبل نشستند .علی با خوشحالی گفت وای من چقدر خوشبختم بعد از ارزو پرسید چقدر منو دوس داری و باز یه لبخند از ارزو و باز بغضی که داشت علی رو می کشت .علی به آرزو گفت من خوشبخت ترین مرد دنیام که زنی مثل تو دارم و باز لبخند ارزو و بغض علی . 

اره علی و ارزو دیوانه وار هم دیگه رو دوست داشتند .اونها از نوجوانی با هم دوست بودنورفته رفته این دوستی تبدیل شد به یه عشق پاک. 

علی همچنان داشت با همسرش صحبت می کرد کهزنگ در زده شد مادرش بود .علی از آمدن مادرش ناراحت شد هر روز مادرش می آمد و علی رو ناراحتر از روز قبل می کرد و می رفت. 

مادرش باز بعد از گفتن حرف های تکراری که من پیر م مریضم ,گفت :امروز رفته بودم خونه  اعظم خانوم میشناسیش که همسایمونو می گم  می خواستم ببینم حرف آخرشون چیه علی جواب اونها مثبته مهتاب می تونه تو رو خوشبخت... 

 

علی فریاد زنان حرف مادرش رو قطع کرد  و گفت :ولم کن مادر بذار با درد خودم بسوزم هر روز می ری خونه این و اون تو رو خدا دست از سرم وردار. 

مادرش با گریه گفت :چرا نمی خوای باور کنی ارزو مرده و دیگه هم زنده نمیشه .اون رفته و با این کارهای تو برنمی گرده  تو باید سرو سامون بگیری. 

 

اره ارزو یکسال بود که مرده بود در یک تصادف .اون یکسال پیش رفته بود .ولی اون در مغز و و قلب و خیالات و رویاهای علی زنده بود و علی نمی خواست از این رویا بیرون بیاد علی هر روز و هر ساعت در خیالاتش با ارزو زندگی می کرد . 

 

باز این بغض  لعنتی داشت علی رو خفه می کرد .

نظرات 5 + ارسال نظر
Deniz دوشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 12:44 ب.ظ

آخـــــــــــــــــــی!!!!


baran دوشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 04:22 ب.ظ

اولش بخاطر اسمای قشنگشون(آرزو وعلی)خوشحال شدم که انقد همدیگه رو دوس دارن ولی آخرش خیلی غم انگیز بود!!!

بلاگر دوشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 07:14 ب.ظ

دعا و مناجات
دعای مخصوص برای شفای بیمار


special prayer for healing the patient دعای مخصوص برای شفای بیمار

»» این دعا را برای بیمار یا مریض بخوانید ان شاء الله شفا یابد ««

در زبده الدعوات روایت کرده است که رسول خدا (ص) به خانه حضرت فاطمه (س) آمد. امام حسن را بیمار یافت و این منظره بر آن حضرت خیلی گران آمد. جبرئیل نازل شد و گفت: یا محمد تعلیم کنم تو را دعایی که با آن فرزندت از ناخوشی خلاص گردد، پس خواند:

“ اللهم لا اله الا انت العلی العظیم ذو السلطان القدیم و المن العظیم و الوجه الکریم “

” لا اله الا انت العلی العظیم ولی الکلمات التامات و الدعوات المستجابات خل ما اصبح. “

پس حضرت این دعا را خواند و دست خود را بر پیشانی امام حسن (ع) گذاشت و شفا یافت.


»» دعایی که در موقع مریضی یا بیماری باید خوانده شود ««

در جواهر القرآن آمده است هر که بیمار باشد و این دعا را در آن بیماری چهل مرتبه بخواند، به امید خدا شفا پیدا کند.

” لا اله الا انت سبحانک انی کنت من ظالمین “

اگر در آن مریضی بمبرد ثواب شهدا را دریابد و اگر صحت یابد گناهان وی آمرزیده گردد.


»» سوره مبارکه حشر ««

هرگاه این سوره قرآن کریم را با خلوص بر بیمار بخوانند انشاءالله شفابخش است. در روایتی از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم آمده است: هنگام قرائت سه ایه آخر سوره حشر دست را بر سر بگذارید و آیات را قرائت نمایید که این دستور جبرییل است از جانب خداوند . و این عمل شفای همه بیماری هاست به جز مرگ.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿١﴾ هُوَ الَّذِی أَخْرَجَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِنْ دِیَارِهِمْ لأوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ یَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُمْ بِأَیْدِیهِمْ وَأَیْدِی الْمُؤْمِنِینَ فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الأبْصَارِ ﴿٢﴾ وَلَوْلا أَنْ کَتَبَ اللَّهُ عَلَیْهِمُ الْجَلاءَ لَعَذَّبَهُمْ فِی الدُّنْیَا وَلَهُمْ فِی الآخِرَةِ عَذَابُ النَّارِ ﴿٣﴾ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَمَنْ یُشَاقِّ اللَّهَ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ ﴿۴﴾ مَا قَطَعْتُمْ مِنْ لِینَةٍ أَوْ تَرَکْتُمُوهَا قَائِمَةً عَلَى أُصُولِهَا فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِیُخْزِیَ الْفَاسِقِینَ ﴿۵﴾ وَمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ خَیْلٍ وَلا رِکَابٍ وَلَکِنَّ اللَّهَ یُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿۶﴾ مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ کَیْ لا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الأغْنِیَاءِ مِنْکُمْ وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ ﴿٧﴾ لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِینَ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ یَبْتَغُونَ فَضْلا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَیَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ ﴿٨﴾ وَالَّذِینَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالإیمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ وَلا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿٩﴾ وَالَّذِینَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلإخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالإیمَانِ وَلا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلا لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّکَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ ﴿١٠﴾ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ نَافَقُوا یَقُولُونَ لإخْوَانِهِمُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَکُمْ وَلا نُطِیعُ فِیکُمْ أَحَدًا أَبَدًا وَإِنْ قُوتِلْتُمْ لَنَنْصُرَنَّکُمْ وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ ﴿١١﴾ لَئِنْ أُخْرِجُوا لا یَخْرُجُونَ مَعَهُمْ وَلَئِنْ قُوتِلُوا لا یَنْصُرُونَهُمْ وَلَئِنْ نَصَرُوهُمْ لَیُوَلُّنَّ الأدْبَارَ ثُمَّ لا یُنْصَرُونَ ﴿١٢﴾ لأنْتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِی صُدُورِهِمْ مِنَ اللَّهِ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُونَ ﴿١٣﴾ لا یُقَاتِلُونَکُمْ جَمِیعًا إِلا فِی قُرًى مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَرَاءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَیْنَهُمْ شَدِیدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِیعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْقِلُونَ ﴿١۴﴾ کَمَثَلِ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَرِیبًا ذَاقُوا وَبَالَ أَمْرِهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿١۵﴾ کَمَثَلِ الشَّیْطَانِ إِذْ قَالَ لِلإنْسَانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِنْکَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ ﴿١۶﴾ فَکَانَ عَاقِبَتَهُمَا أَنَّهُمَا فِی النَّارِ خَالِدَیْنِ فِیهَا وَذَلِکَ جَزَاءُ الظَّالِمِینَ ﴿١٧﴾ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿١٨﴾ وَلا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿١٩﴾ لا یَسْتَوِی أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ ﴿٢٠﴾ لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَتِلْکَ الأمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ﴿٢١﴾ هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلَهَ إِلا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ ﴿٢٢﴾ هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿٢٣﴾ هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الأسْمَاءُ الْحُسْنَى یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿٢۴﴾


لطفا برای یکی از دوستام دعا کنید
مریض
البته رفتنی نیست! ولی بدجور ناخوش

شادی دوشنبه 9 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 04:47 ق.ظ

خیلی غمگین بووووووووووووود!!!!!

بلاگر دوشنبه 9 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 12:54 ب.ظ

نمیشه حالا جای پسر و دخترو عوض کنی

حسرت پسر بیفته جون دختر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد