دانشجویان مدیریت ارومیه

دانشجویان مدیریت ارومیه

فرهیختـــگان امروز ؛ مدیـــران فردا
دانشجویان مدیریت ارومیه

دانشجویان مدیریت ارومیه

فرهیختـــگان امروز ؛ مدیـــران فردا

باز با “باران” قدم زدی ؟


ببینمت . . .

گونه هایت خیس اســـت . . .
باز با این رفیق نابابت . . .
نامش چه بود؟
هان!
باران . . .
باز با “باران” قدم زدی ؟
هزار بار گفتم باران رفیق خوبی نیست برای تنهایی ها . . .
همدم خوبی نیست برای درد ها . . .
فقط دلتنگی هایت را خیس و خیس و خیس تر میکنــــــد . . .
نظرات 2 + ارسال نظر
elnaz چهارشنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 03:50 ب.ظ http://elnaz6496.blogfa.com

سهراب گفتی: چشمها را باید شست… شستم ولی………….

گفتی: جور دیگر باید دید………… دیدم ولی…………

گفتی زیر باران باید رفت…. رفتم ولی…..

او نه چشمهای خیس و شسته ام را…

نه نگاه دیگرم را… هیچ کدام را ندید!!!!!

فقط زیر باران با طعنه ای خندید و گفت:

دیوانه ی باران ندیده !!!

sahel جمعه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 12:26 ب.ظ

like

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد