دانشجویان مدیریت ارومیه

دانشجویان مدیریت ارومیه

فرهیختـــگان امروز ؛ مدیـــران فردا
دانشجویان مدیریت ارومیه

دانشجویان مدیریت ارومیه

فرهیختـــگان امروز ؛ مدیـــران فردا

قاچاقچی

مردی با دوچرخه به خط مرزی میرسد.
 او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد.
  مامور مرزی میپرسد : « در کیسه ها چه داری؟». او میگوید «شن»
 مامور او را از دوچرخه پیاده میکند و چون به او مشکوک بود ، یک شبانه روز او را بازداشت میکند ، ولی پس از بازرسی فراوان ، واقعاً جز شن چیز دیگری نمییابد.
بنابراین به او اجازه عبور میدهد.
 هفته بعد دوباره سر و کله همان شخص پیدا میشود و مشکوک بودن و بقیه ماجرا...
این موضوع به مدت سه سال هر هفته یک بار تکرار میشود و پس از آن مرد دیگر در مرز دیده نمیشود.
یک روز آن مامور در شهر او را میبیند و پس از سلام و احوال پرسی ، به او میگوید : من هنوز هم به تو مشکوکم و میدانم که در کار قاچاق بودی ، راستش را بگو چه چیزی را از مرز رد میکردی؟
  قاچاقچی میگوید : دوچرخه!
 
بعضی وقت ها موضوعات فرعی ما را به کلی از موضوعات اصلی غافل میکند
نظرات 2 + ارسال نظر
سجاد دوشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:19 ق.ظ

خیلی جالب بود .گاهی ما به جای توجه به مسائل اصلی به میائل فرعی گیر میدیم ولی نمیدونیم چرا...

Asal دوشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 04:52 ب.ظ

آره واقعا بعضی وقتا انقد درگیر مسائل جزئی میشیم که اصل ماجرارو فراموش میکنیم!!!
مرسی آموزنده بود عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد