دانشجویان مدیریت ارومیه

دانشجویان مدیریت ارومیه

فرهیختـــگان امروز ؛ مدیـــران فردا
دانشجویان مدیریت ارومیه

دانشجویان مدیریت ارومیه

فرهیختـــگان امروز ؛ مدیـــران فردا

ازدواج آقایان + نتیجه اخلاقی!



ازدواج آقایان + نتیجه اخلاقی!

 

قبل از ازدواج : خوابیدن تا لنگ ظهر

بعد از ازدواج : بیدار شدن زودتر از خورشید

نتیجه اخلاقی : سحر خیز شدن

 

قبل از ازدواج : رفتن به سفر بی اجازه

بعد از ازدواج : رفتن به حیاط با اجازه

نتیجه اخلاقی : معتبر شدن

 

ادامه مطلب ...

تقدیم به شب های غمناکی شاعر

تقدیم به شب های غمناکی شاعر
این مست های بی سر وپا را جواب کن              امشب شب من است ،مرا انتخاب کن
مهمان من تمامی اینها و...پای من                    قلیان وچای مشتریان را حساب کن
تمثال شاعرانهءدرویش را بکن                           عکس مرا به سینهءدیوار قاب کن
هی!قهوه چی!ستاره به قلیان من بریز               جای ذغال،روشنش از آفتاب کن
انگورهای تازهءعشقی که داشتم                      در خمره های کهنه بخوابان،شراب کن
از خون آهوان بده ظرفی که تشنه ام                  ماهیچهءفرشته برایم کباب کن
از نشئه خلسه ای بده از سُکر،جرعه ای             افیون ومی بیار،بساز وخراب کن
دستم تهی است هرچه برایم گذاشتی              باخنده های مشتریانت حساب کن...

تقدیم به .....

دوستت دارم پریشان شانه می خواهی چه کار  

                                     دام بگذاری اسیرم دانه می خواهی چه کار  

تا ابد دور تو می گردم     بسوزان  عشق   کن  

                                     ای که شاعر می کشی پروانه می خواهی چه کار  

مثل من اواره    شو   از  چار  دیواری   در   ای 

                                      در دل من قصر داری خانه می خواهی چه کار  

ایینه  را  بشکن  در   شعر من  خود  را  ببین   

                                      شرح این زیبایی از بیگانه می خواهی چه کار  

شرم  را  بگذار  یک  اغوش  در  من  گریه کن 

                                      گریه کن پس شانه ی مردانه می خواهی چه کار 

                                   تقدیم به..... 

کلام گرانبهایی از شیخ بهایی

کلامی از شیخ بهایی:

آدمی اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نیست، زیرا:

ادامه مطلب ...

خودکار زندگی


اگر خودکارتون فقط به اندازه نوشتن یک جمله جوهر داشت، چه جمله ای مینوشتید؟!                                                            

انسان

شکار میمون زنده بخاطر چابکی و سرعت عمل جانور بسیار مشکل است. یکی از روشهای شکار میمون در آفریقا این است که شکارچی به محل اقامت میمونها می رود و بدون توجه به آنها در سوراخ کوچکی در یک سنگ بزرگ مقداری خوراکی می ریزد و دور می شود میمونهای گرسنه و کنجکاو دستشان را به درون سوراخ می برند و خوراکیها را در مشت خود می ریزند اما دهانه سوراخ کوچکتر از آن است که مشت میمون از آن خارج شود. میمون وحشت زده می شود و تقلا می کند تا خسته شود اما هرگز مشت بسته خود را باز نمی کند تا رها شود.
ذهن انسان هم گاه مانند مشت بسته میمون است، در مواجهه با مشکلی وحشت زده می شود، تقلا می کند و بی تاب می شود و روی آن مسئله قفل می شود در حالی که بهترین و آسان ترین راه چاره در رها کردن آن و آزادی ذهن از قید و بندهای آن مشکل است.!

اگه میشه حتما بخونید دوستای خوبم !

یک روز پدر بزرگم برام یه کتاب دست نویس آورد، کتابی که بسیار گرون قیمت بود، و با ارزش، وقتی به من داد، تاکید کرد که این کتاب مال توئه مال خود خودته، و من از تعجب شاخ در آورده بودم که چرا باید چنین هدیه با ارزشی رو بی هیچ مناسبتی به من بدهد، من اون کتاب رو گرفتم و یه جایی پنهونش کردم، چند روز بعدش به من گفت کتابت رو خوندی؟ گفتم نه، وقتی ازم پرسید چرا؟ گفتم گذاشتم سر فرصت بخونمش، لبخندی زد و رفت!

ادامه مطلب ...

درس زندگی

قصاب با دیدن سگی که به طرف مغازه اش نزدیک می شد  حرکتی کرد  که دورش کند اما کاغذی را  در دهان سگ  دید .کاغذ را گرفت.روی کاغذ نوشته بود " لطفا ۱۲ سوسیس و یه ران گوشت بدین " . ۱۰ دلار همراه کاغذ بود.قصاب که تعجب کرده بود  سوسیس و گوشت را در کیسه ای گذاشت و در دهان سگ گذاشت.سگ هم  کیسه راگرفت و رفت.

ادامه مطلب ...

دیوانگی و عشق



زمان های قدیم٬ وقتی هنوز راه بشر به زمین باز نشده بود. فضیلت ها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند.

ذکاوت گفت بیایید بازی کنیم. مثل قایم باشک!

دیوانگی فریاد زد: آره قبوله من چشم می زارم!

چون کسی نمی خواست دنبال دیوانگی بگردد٬‌ همه قبول کردند.


دیوانگی چشم هایش را بست و شروع به شمردن کرد: یک٬ ... دو٬ ... سه٬ ... !


همه به دنبال جایی بودند که قایم بشوند.

ادامه مطلب ...

خداوند و انسان خیلی قشنگه حتما بخونید

             خدا وانسان


خدا: بنده ی من نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است.

بنده: خدایا ! خسته ام! نمی توانم.


ادامه مطلب ...

تفاوت رو احساس کن که میگن همینه !!!!

 

شب - خوابگاه پسران

(در اتاقی دو پسر به نام های «مهدی» و «آرمان» دراز کشیده اند. مهدی در حال نصب برنامه روی لپ تاپ و آرمان مشغول نوشتن مطالبی روی چند برگه است. در همین حال، واحدی شان، «میثاق» در حالی که به موبایلش ور می رود وارد اتاق می شود)
میثاق: مهدی... شایعه شده فردا صبح امتحان داریم.

مهدی: نه! راسته. امتحان پایان ترمه.


میثاق: اوخ اوخ! من اصلاً خبر نداشتم. چقدر زود امتحانا شروع شد.

 

مهدی: آره... منم یه چند دقیقه پیش فهمیدم. حالا چیه مگه؟! نگرانی؟ مگه تو کلاستون دختر ندارید؟!


ادامه مطلب ...

مزیتهای مرد بودن!

این مقاله فقط جنبه شوخی و سرگرمی دارد و قصد توهین ندارد

 

1-اسم هر جک و جونوری رو روی شما نمیگذارند از قبیل آهو ،غزال ، پروانه ، شاپرک و موارد دیگر که اینجا جاش نیست.


ادامه مطلب ...

تبدیل نقاشی به عروســــک [ سری 1 ]

تبدیل نقاشی به عروســــک [ سری 1 ]
یه شرکتی هست تو آلمان که از روی نقاشیای بچه ها براشون عروسک می سازه. بچه ها  میرن و عروسکیو که میخوان به شرکت سفارش بدن رو نقاشی می کنند و بعد از چند روز عروسکشون به همراه نقاشیی که کشیده بودن براشون ارسال می شه.


ادامه ی تصاویر :
ادامه مطلب ...

بیـــاییــــم یـــ...ـــا نــــه !؟

بیـــاییــــم یـــ...ـــا نــــه !؟

عزیــــــــــــز من ، ســـرور ، آقـــــــــا ؛ آخه چرا...!!! یعنی چـــــی ؟؟؟

هرکسی یه چیــــزی میـــــگه ...!

در ادامه نظـــرات استادیـــد و رئیس دانشگاه رو در مورد آخرین هفته ببیـــنید !!!


- حتمـــا ادامه ی مطلب رو مشاهده کنیـــد و نظر بدیــــــد !

ادامه مطلب ...

بیچاره حوا

چهار جمله که حوا نمی تونسته به آدم بگه: 

1- آدمت می کنم 

2- از شوهر مردم یاد بگیر 

3- من قبل از تو 100 تا خواستگار داشتم 

4- میرم خونه مامانم